سرنوشت دردناک صیادان دریای جنوب/ یادداشتی بر مستند «ناقوس دریا»
سرنوشت دردناک صیادان دریای جنوب/ یادداشتی بر مستند «ناقوس دریا»
ناقوس دریا، مستندی 52 دقیقهای به کارگردانی محسن شیرزایی، درباره تلاش صیادان بلوچ برای بقاست. صیادانی که با لنجهای کوچک از شر کشتیهای عظیم چینی و صیدهای انبوهی که دریا را از ماهی تهی میکند، خطر دزدان دریایی سومالی را به جان میخرند و تا اقیانوس میروند اما اسیر یا کشته میشوند.
مستند، با عکس صیادان اسیری شروع میکند که در گفتگو با نزدیکانشان میفهمیم اشتباهیاند. صیادانی که اغلب نانآور خانواده بودهاند، حتی وقتی خبر اسارتشان گوش شنوا مییابد، چهره حقیقی ندارند. مستند، موضوع روز را انتخاب کرده و میداند مسئلهاش را از چه زاویهای دنبال کند. مستند، مزورانه به فقر بخشی از جامعه نمیزند تا از مرکزنشین ناآشنا به مسئله، گریه تخدیری بگیرد؛ از همان ابتدا به هدف میزند و ضعف نهادهای صنفی و قوانین حمایتی در کنار سیاستهای غیرمسئولانه اقتصادی را نشان میدهد تا مسئولیت همه را یادآوری کند.
مستند، مخاطب را همراه میکند تا چهره حقیقی عکسها را نشانش دهد و موفق میشود. اصل، چهره صیادانی است که برای حفاظت از زمین، نیاز به اطلاعات محیط زیستی نخبگان ندارند چون ارتباطشان با طبیعت مختل نیست، آگاهی برایشان از دل زیست روزمره و تعامل با زمین و زندگی حاصل میشود نه از کمپینهای مد روز!
درک خودخواهانه از حق و ناحق ندارند، برای همین وقتی به تجربه درمییابند که کشتیهای عظیم با صیدهای انبوه، دار و ندار دریا را درو میکنند، فقط در اندیشه روزی و حق از دست رفته خود نمیمانند؛ فکر مرغان ماهیخواری را میکنند که جای ماهی، خوردهنانهای لب ساحل را میخورند، اگر هم از شر این کشتیها به اقیانوس بزنند تا صیدی نصیبشان شود و در عوض، اسارت دزدان دریایی سهمشان شود و از بخت خوش آزاد شوند، در بند خشم کور نمیمانند؛ از خود میپرسند، اینها چرا دزدی میکنند؟ چرا با جان ما بازی میکنند؟ اصلا این دزدان چه کسانی هستند؟ و سعی میکنند برای پرسشهای خود جوابهایی بیابند که ارتباط انسانی را زنده نگه دارد. اینها انسانهای آزادند.
تمام تلاش فلسفه و جامعهشناسی و روانشناسی، احیای ارتباط مختل شده انسان با خود، با دیگری و با جهان است به نحوی که پرسشگری با هدف برقراری ارتباط انسانی، باز ممکن شود. این مستند درباره کسانی است که به طور طبیعی انسانیت را میشناسند و بلدند ارتباط برقرار کنند؛ ارتباط با خود؛ آنجا که روزی گرفتن از دریا را حق خود میدانند و با دیگری، آنجا که دزدان دریایی بیگانه را اسیر کردهاند اما اسیر خشم کور نشده و خشونت تجربه شده را بازنمیگردانند و با جهان، آنجا که میپرسند چرا؟ و چرایشان با هدف شناخت دیگری و دیدن از دریچه چشم او است نه با هدف سلطه بر انسانی دیگر.
مستند، چهره حقیقی صیادان را نشان میدهد و بعد تصاویر واقعی مرگ مظلومانهشان در آب، به تیر تیراندازان کشتیهای عظیم، آنهم زمانیکه از اسارت دزدان فرار کردهاند.
مستند، با عکس شروع میکند و با نام به پایان میبرد و ما صیادان را میشناسیم و از خود میپرسیم چرا؟ چرا سحر، دختر صیاد کشته شده، از دریا، این حق پدری، متنفر است و دیگر به چیزی علاقهای ندارد؟ میپرسیم سحر از ناقوس دریا/حق چه شنیده؟ میپرسیم، چه میشود که نفرت بر علاقه پیروز میشود؟
به قلم مریم امیری، کارشناس علوم اجتماعی
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: