اثری خلاقانه و ریزبین در حوزه مستندسازی تاریخی/ نقدی بر مستند «نامه های کارستن»

اثری خلاقانه و ریزبین در حوزه مستندسازی تاریخی/ نقدی بر مستند «نامه های کارستن»

اثری خلاقانه و ریزبین در حوزه مستندسازی تاریخی/ نقدی بر مستند «نامه های کارستن»
۲۶ شهریور ۱۳۹۸

مجموعه مستند «نامه‌های کارستن» به کارگردانی عطا پناهی، درباره تاریخ اشغال ایران توسط متفقین است و روایت زنانی است که مردانشان را روانه جبهه‌های نبرد کردند.

مستند «نامه‌های کارستن» که اخیرا در قالب یک مینی سریال سه قسمتی از تلویزیون پخش شده، اثری قابل اعتنا و محترم، در برهه مهمی از تاریخ معاصر ایران به شمار می‌رود؛ سال ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین که هنوز هم، پس از گذشت چند دهه، یادآوری‌اش موجب اندوه ایرانیان می‌شود.

«نامه‌های کارستن» ثبات و اهمیتش را بیش از هر چیز دیگری مدیون ایده خلاقانه و جذابی است که برای روایتش انتخاب کرده. کارستن، خلبان آلمانی که در قامت جاسوس در ایران پنهان شده و اخبار داخلی کشورمان را به مافوقش مخابره می‌کند، طی نامه‌هایی با نامزدش لیانا که در آلمان منتظر اوست، مکاتبه می‌کند. آمیختگی چیره‌دستانه عشق و جنگ در این نامه‌ها و روایت دلنشینی که با دقت نویسندگان فراهم آمده، نقطه قوت اصلی اثر محسوب می‌شود.

البته مستندساز می‌توانست الگوی درخشان روایتش را با تنوع بخشیدن به نامه‌نگاری‌ها چند درجه قدرتمندتر کند تا مجبور به گنجاندن این حجم عظیم از مطالب و اخبار سیاسی و اجتماعی در نامه‌های عاشقانه کارستن و لیانا نشود؛ مع‌الوصف ایده روایی کاملا به بار می‌نشیند و مخاطب را از تماشای یکی دیگر از آن مستندهای تکراری تاریخی که انگار کاری جز کلاژ آرشیوها و روخوانی کتب تاریخی ندارند، نجات می‌دهد. به نظر می‌رسد که روایت یک واقعه تاریخی مربوط به ایران از دریچه نگاه یک جاسوس خارجی آن‌قدر جذاب و مهم هست که حداقل‌های کیفیت یک مستند را تا پایان تضمین کند.

آرشیو و تدوین نیز دو بازوی قدرتمند «نامه‌های کارستن» به شمار می‌روند. پناهی و همکارانش در استفاده از آرشیو متبحرانه عمل کرده‌اند و با دقت و وسواس خاصی موفق شده‌اند تصاویر آرشیو جنگ جهانی را به نحوی منسجم، و با تکیه بر استفاده از فیلم‌های کمتر دیده شده، کنار هم بچینند. تدوین دقیق و چیره‌دستانه اثر هم ارتباط محتوایی چشمگیری را بین تصاویر و متن نامه‌هایی که روی فیلم‌ها قرائت می‌شوند، ایجاد کرده که به استحکام مستند کمک شایانی می‌کند. با این حال، استفاده مستندساز از آرشیو اخبار، قدری دم‌دستی و سهل‌انگارانه به نظر می‌رسد؛ شیوه‌ای که می‌توانست جدی‌تر گرفته شود و با الصاق خبرهای تصویری و نوشتاری، مخاطب را بهتر در جریان فضای آن برهه تاریخی قرار دهد.

سازندگان «نامه‌های کارستن» برای ایجاد تنوع بصری در مستند، از بازسازی تصاویر هم استفاده کرده‌اند که فی‌نفسه تلاشی ستودنی برای یک مستند تاریخی به شمار می‌رود. می‌دانیم که مستندی با این شکل و شمایل از بودجه سرشاری برخوردار نیست و تولید تصاویر تاریخی بازسازی شده رنج فراوانی را به تیم مستندساز تحمیل کرده؛ با این همه، تصاویر بازسازی شده، بیش از حد به لوکیشن‌های شهرک سینمایی متکی‌اند؛ لوکیشن‌هایی که مخاطب به کرات در آثار مختلف آن‌ها را تماشا کرده و صرف بازنمایی بصری آن‌ها برگ برنده مهمی محسوب نمی‌شود.

در اینجاست که مستندساز، برای تنوع بخشیدن به بازسازی‌هایش به تصویرسازی فضاهای غیرواقعی در نمایش کابوس‌های کارستن متوسل می‌شود که اساسا با موضوع تاریخی اثر همخوانی ندارد. تصویر بازسازی شده کارستن با لباس خلبانی، در حالی که پشت میز نشسته و مشغول تایپ کردن نامه است، از مواردی به شمار می‌رود که با کلیت اثر، ناسازگار می‌نماید و توی ذوق مخاطب می‌زند.

متن نامه‌ها که در واقع بدنه فیلمنامه را تشکیل می‌دهد، به لحاظ روایی بسیار منظم و خوب به رشته تحریر درآمده و بر اساس توالی زمانی پیش می‌رود؛ با این حال، فوران آرایه‌های ادبی، اشعار و متون مختلف، همراه با اغراق در عاشقانه‌های کارستن و لیانا، قدری به محتوای اثر لطمه می‌زند. نکته مهمی که در این نامه‌ها بدچشمی می‌کند، پرداخت تحولات شخصیت‌هاست و از آن می‌توان به عنوان یک نقطه ضعف عمده در اثر یاد کرد.

در ابتدا، هویت کامل و دقیق کارستن به زور دیالوگ‌ها در اواخر قسمت اول سر و شکل می‌گیرد و پس از آن، روایت به نحوی پیش می‌رود که سمپاتی مورد نظر فیلمساز ایجاد نمی‌شود. وقتی بیننده به قدر کافی کارستن را نمی‌شناسد، طبعا نمایش ترس‌ها و کابوس‌هایش هم چندان اثرگذار نخواهد بود و نمایش این قبیل امور، نتیجه‌ای جز افت ریتم به همراه ندارد. به طور کلی می‌توان گفت که در طول این سه قسمت کارستن برای بیننده آن‌قدر مهم نمی‌شود که احتمال دستگیری‌اش بتواند تعلیق یا دلهره‌ای در بیننده ایجاد کند.

به علاوه، به نظر می‌رسد فیلمساز به دنبال آن بوده که ستایش و ذوب شدگی افراطی کارستن و لیانا نسبت به هیتلر را به مرور کاهش دهد تا از کاراکترهایی با دغدغه‌های فاشیستی به زوج رنج کشیده‌ای با اندیشه‌های بشر دوستانه و انسانی رهنمون شود. اما این گذار به درستی پرداخت نمی‌شود و علی‌رغم پایان‌بندی درخشان، بعید است چندان مورد حمایت بیننده واقع گردد.

با وجود این، پایان‌بندی اثر، با انتخاب هوشمندانه موسیقی و متن فاخر و قدرتمند نویسنده، افتان و خیزان از پس انتقال پیام اصلی مستند برمی‌آید و بارش را به نحو قابل قبولی به منزل می‌رساند. با این‌که «نامه‌های کارستن» می‌توانست بر ایران و وقایع مربوط به تاثیرات جنگ جهانی بر کشورمان بیشتر تمرکز کند، اما پرداخت مستند به وقایع مورد نظرش در مجموع نمره قبولی می‌گیرد به صورتی که می‌توانیم این مستند خلاقانه و ریزبین را جزو آثار باکلاس و ارزشمند حوزه مستندسازی تاریخی در سال‌های اخیر قلمداد کنیم.

نویسنده: محمدعنبرسوز

منبع: وب سایت سینما مارکت

برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید:

آیکون کانال تلگرام خانه مستند