مستندی که تکراری نیست/ «کمیته»؛ گزارشی از یک تصمیم
مستندی که تکراری نیست/ «کمیته»؛ گزارشی از یک تصمیم
مستند سینمایی «کمیته» به کارگردانی عبدالحسین بدرلو با موضوع فعالیتهای کمیتههای انقلاب اسلامی برای اولینبار در چهاردهمین جشنواره سینماحقیقت رونمایی خواهد شد.
کمیته انقلاب اسلامی یا کمیتههای انقلاب اسلامی، اولین سازمان نظامی راهاندازیشده پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بود که در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ با پیام امام خمینی (ره) تأسیس و در سال ۱۳۷۰ پس از تصویب قانون تشکیل نیروی انتظامی، منحل و با ادغام سازمان آن با شهربانی و ژاندارمری، نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد که سیر تحولی این سازمان از آغاز تا پایان در مجموعه مستند «کمیته» روایت میشود. کارگردانی این مستند توسط عبدالحسین بدرلو صورت گرفته و تهیهکنندگی آن را مصطفی فتاحی بر عهده داشته است. در این پروژه احمد خلیلاول فیلمبردار، عبدالحسین مخلصآبادی تدوین، مهدی نعمتاللهی نویسنده گفتار فیلم، علیاصغر اسحاقی گرافیک و بهنام احمدخانی مدیر تولیدی کار را بر عهده دارند. مستند «کمیته» علاوه بر یک تکقسمت سینمایی در چهار قسمت ۴۰ دقیقهای نیز تولید شده و قرار است اولین نمایشِ تلویزیونی این مجموعه مستند در سالروز ایام تأسیس کمیتهها باشد. مستند «کمیته» به تهیهکنندگی مصطفی فتاحی و کارگردانی عبدالحسین بدرلو به سفارش خانه مستند انقلاب اسلامی توسط مرکز هنری رسانهای محرم تهیه و تولید شده و محصول سازمان هنری-رسانهای اوج است. با عبدالحسین بدرلو، کارگردان این مستند گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
آیا مثل خیلیهای دیگر به مقداری آرشیو دست پیدا کرده بودید که تصمیم گرفتید برایش مستند بسازید؟
در ابتدای کار غیر از چند فریم عکس که بنده از دایی خودم و تهیهکننده از اقوام داشت، هیچ چیز دیگری نداشتیم. ما حتی
چند دقیقه فیلم هم نداشتیم.
سال ۹۵ آقای فتاحی، تهیهکننده کار ایده را مطرح کردند و سپس درباره آن صحبت کردیم. مشغول تحقیق و پژوهش بودیم تا به ایده اصلی برسیم که در این بین آقای فتاحی مستندی به نام
تشییع بزرگ را ساخت.
موضوع آن مستند، چه بود؟
خلبانانی که در تشییع پیکر حضرت امام فعالیت و حضور داشتند. مدیریت خلبانها با بچههای کمیته بود. همین شد که تصمیممان را گرفتیم و در سال ۹۶ طرح مستند شکل گرفت. ازآنجاییکه منبع پژوهشی نداشتیم باید با مجموعه ای قرارداد می بستیم تا بتوانیم حمایت هایی را دریافت کنیم. به همین خاطر سراغ اوج و خانه مستند رفتیم و کار تحقیقاتی را ادامه دادیم.
منبع پژوهشی وجود داشت؟
یکی از مشکلاتی که ما در این زمینه داشتیم این بود که این طور نبود که در اینترنت سرچ کنیم و یا بتوانیم به کتابخانهها مراجعه کنیم و به منابع دست پیدا کنیم. کتاب، پایاننامه، مقاله یا هرچیزی که بتواند بهعنوان منبع به حساب بیاید برای ما مناسب بود اما تقریبا هیچ چیزی وجود نداشت.
کمیته نام شناخته شده ای است، اما انگار سوژه و موضوع بکری بوده؟
بله، دقیقا! حتی بچههای دهه هشتادی هم نام کمیته را چندباری شنیدهاند اما تصور عمده مردم چیزی شبیه فیلمهای سامان مقدم در نهنگ عنبر است و چیز بیشتری از آن نمیدانند. در طول تحقیقات خودمان هم به چیزهای جدیدی دست یافتیم که برایمان جذاب بود. میتوانم این ادعا را داشته باشم که مستند ما میتواند در آینده برای دوستانی که میخواهند درباره دهه ۶۰ کمیته تحقیقاتی داشته باشند بهعنوان یک منبع خوب به حساب بیاید. برای مثال شاید با توجه به هویت و کارهای کمیته و شباهتهای آن با بسیج، اگر کمیته را با بسیج ترکیب و ادغام میکردند، تصمیم درستتری بود. بچههای کمیته تا به امروز خودشان را پاسدار میدانند.
موردی بود که نتوانید در فیلم استفاده کنید؟
بله، بخشی بود که به دلیل همکارینکردن دوستان نتوانستیم کار کنیم. در کمیته چیزی به نام «نظام رهایی» وجود داشت. برای مثال دوستانی بودند که با شروع به کار وزارت اطلاعات یا سپاه پاسداران از کمیته نامه رهایی گرفتند و به این مجموعهها اضافه شدند. سردار شمخانی، سردار رشید و خیلیهای دیگر جزو این افراد بودند. این اتفاقی طبیعی بود چون در اول انقلاب غیر از کمیته، نهاد امنیتی دیگری وجود نداشت و همه جوانان انقلابی ابتدا به این کمیتهها میرفتند. بهنوعی میتوان گفت هم ابتدا در کمیته بوده و سپس در نهادهای دیگر تقسیم شدهاند.
میتوان گفت کمیته، مادر نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی است؟
واقعا درست است! برای مثال آقای شریعتمداری که امروز وزیر هستند در کمیته، مسوول حسابداری بودهاند. آقای بهزاد نبوی، آقای الویری و بسیاری دیگر در کمیته بودهاند. در آینده برخی مثل آقای ناطق وارد مجلس و سیاست شدهاند، برخی مثل مرحوم مهدوی جور دیگری فعالیت کردند. عزتشاهی دچار اختلاف شد و بیرون آمد؛ حتی تعدادی از کسانی که بعدها وزیر شدند خصوصا آنهایی که وزیر کشور بودند به نوعی در همین پروسه جای میگیرند. راستش مطمئن نیستم ولی گمان میکنم که شهید حسن باقری هم جزو همین افراد بوده است.
هماهنگی این تعداد مصاحبهشونده که آدمهای مهمی هم بودهاند، سخت نبود؟ آیا تمام مصاحبهها تولید خودتان بود؟
غیر از دو نفر، بقیه گفتوگوها را خودمان گرفته بودیم. همانطور که قبلا گفتم، ما با مشکل نبود منبع سروکار داشتیم. در تحقیقات سعی کردیم به هر آنچه میتواند به ما برای رسیدن به یک خط داستانی کمک کند، بپردازیم. تنها کسی که در این زمینه چند مصاحبه کرده بود، آقای گودرزی بود. آنقدر تحقیق کردیم که نهایتا حتی به عکاس کمیته هم رسیدیم و توانستیم خاطرات و عکسهای او را هم دریافت کنیم.
با این اوصاف از آرشیو و تصاویر جدید هم استفاده کرده بودید؟
بله، تصاویر جدید زیادی استفاده کردیم. برای مثال یکی از تصاویر ما صحنه تنبیه کردن یک گرانفروش توسط کمیته بود؛ وقتی آن را منتشر کردیم در ابتدا فکر میکردیم مردم واکنشهای خوبی نشان ندهند اما دیدیم که این تصاویر وایرال شد و مردم اتفاقا ابراز خوشحالی کردند از این که کمیته با گرانفروشیها در آن زمان چنین برخوردی میکرده است. عدهای معتقد بودند که حتی امروز هم چنین رفتارهایی لازم است.
در این مستند به برخی اشتباهات کمیته هم اشاره کردهاید. توضیح میدهید؟
قبلش این را بگویم ما در طول تحقیقات، دفتری را در یکی از شهرکهای تهرانسر تشکیل داده بودیم. در آن منطقه خیلی از اعضای کمیته ساکن هستند و ما از طریق دوستان توانستیم اسناد و مدارک زیادی را از آنها جمع آوری کنیم. آنها عکسها و حکمهای قدیمی را میآوردند و ما اسکن میکردیم. دیگر به جایی رسیده بودیم که خودمان شبیه مرکز اسناد کمیته شده بودیم! اما درباره مورد اشتباهات کمیته که سؤال کردید، اول این را بگویم طبیعی است که هر کس وقتی مستندی میسازد، حتما موضعی دارد و اینکه میگویند فردی بیطرف است، واقعی نیست. همین موضع باعث ورودش به آن سوژه شده است، پس ما هم موضع داشتیم ولی سعی کردهایم هر آنچه بوده را واقعا روایت کنیم تا به یک خروجی مناسب برسیم. نکته مهم این بود که به هر چیزی همانقدر که نیاز است، اشاره کنیم. در کمیته باید به میزان فعالیتهایی که در طول سالهای مختلف داشته، اشاره شود. برای مثال کمیته در شرق کشور عملیاتهای گستردهای علیه قاچاقچیان مواد مخدر انجام داد که اگر هرجای دیگر دنیا بود به دلیل این اقدامات انسانی از آنها بسیار تقدیر و مدام درباره آنها صحبت میشد. زمانی در وسط کویر کشورمان بارانداز مواد مخدر وجود داشته که به واسطه فعالیتهای کمیته متلاشی شده است.
باید هر اقدام را به اندازه خودش گفت؛ درست است؟
دقیقا! در طرف مقابل مسائلی مثل اختلاف با نهضت آزادی، برخی رفتارهای تند و چیزهای دیگر هم بوده که در این مستند به آن اشاره کردهایم.
آیا کسانی بودند که موافق ساخت مستند نباشند؟
وقتی در دل تولید بودیم، خیلیها بودند دوست داشتند آن طوری که خودشان میخواهند فیلم را بسازیم. به هر ارگانی که برای دریافت آرشیو مراجعه میکردیم، ابتدا کنجکاو بود که چه چیزی میخواهیم بسازیم که براساس آن با ما رفتار کند. گاهی به ما میگفتند که آن را بگویید یا این را نگویید. ما از مرکز اسناد ناجا حتی یک فریم هم دریافت نکردیم.
در طول تحقیقات به چه مسائلی درباره کمیته دست یافتید که قبلا خودتان هم از آن اطلاع نداشتید؟
دقیقا همان سیری را که مستند طی کرده برای خودمان وجود داشت. یعنی سوالاتی داشتیم که به آنها اشاره کردیم و به سمت دریافت پاسخها رفتیم. به خیلی از اسناد و مسائلی که در طول مستند دست یافتیم، قبل از آن اطلاع نداشتیم و برای خودمان هم جالب بود.
شخصا به عنوان یک محقق معتقدید ادغام کمیته کار درستی نبود؟
البته این را باید بگوییم که ادغام، اتفاقی بوده که نهایتا انجام میشده است. بخش زیادی از فعالیتهای کمیته با نهادهای دیگر درحال نزدیک شدن و موازیکاری بوده است اما نکاتی که باید گفت این است که شاید نحوه این ادغام، زمانبندی آن و حتی کیفیت آن قابل تامل است. برای مثال شاید با توجه به هویت و کارهای کمیته و شباهتهای آن با بسیج اگر کمیته را با بسیج ترکیب و ادغام میکردند، تصمیم درستتری بود. بچههای کمیته تا به امروز خودشان را پاسدار میدانند. رویکرد و فعالیت بسیج و کمیته شباهت زیادی داشت. مورد بعدی که آقای میرلوحی در مستند هم میگوید این است که طرحهای مختلفی برای ادغام ارائه شده بوده اما نهایتا مسوولان همه آنها را با هم مخلوط میکنند.
در کار بعدی سراغ چه سوژهای میروید؟
در دهه ۶۰ زمزمه ادغام سه نهاد وجود داشته است. بهجز کمیته، یکی دیگر ادغام ارتش و سپاه بود و مورد بعدی، ادغام جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی. شخصا علاقهمندم به موضوع ادغام جهاد سازندگی ورود کنم؛ البته اگر دوستان دیگر این کار را تا به امروز نکرده باشند.
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: