چه کسی دست «مهین» را به خون آغشته کرد؟/ گفت و گو با «محمدحسین حیدری، کارگردان و «مهدی مطهر» تهیه کننده اثر
چه کسی دست «مهین» را به خون آغشته کرد؟/ گفت و گو با «محمدحسین حیدری، کارگردان و «مهدی مطهر» تهیه کننده اثر
محمدحسین حیدری کارگردان و مهدی مطهر تهیهکننده مستند «مهین» ضمن اشاره به اولویتهای خود برای پرداخت به یک سوژه جنایی، از رویکرد اجتماعی خود در تحلیل ریشههای این پدیده گفتند.
به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از خبرگزاری مهر، مستند سینمایی «مهین» به کارگردانی محمدحسین حیدری و تهیهکنندگی مهدی مطهر این روزها در حال اکران در گروه سینمایی «هنر و تجربه» است. مستندی که محصول خانه مستند انقلاب اسلامی و از معدود فیلمهای مستند در حال اکران با داستان و محتوایی جنایی است.
شاید کمتر کسی نام مهین قدیری را در سال ۸۸ شنیده باشد اما اهالی قزوین او را به خوبی به خاطر دارند؛ زنی که بهعنوان اولین قاتل سریالی زن خانمهای مسن شناخته شد و با تصور اینکه آنها عمر خود را کردهاند ابتدا آنها را به قتل میرساند و سپس طلاهای آنها را میدزدید.
ماجرای جزئیات این پرونده خیلی زود در قزوین همهگیر شد و شاید از همان زمان بود که مردم از گرفتن آب میوه از غریبهها امتناع میکردند، چراکه این شیوه مهین بود!
محمدحسین حیدری در مستند «مهین» به واکاوی دلایلی پرداخته که از مهین بهعنوان یک زن خانهدار یک قاتل سریالی ساخت؛ نوک اصلی پیکان او هم به سمت جامعه است، جامعهای که به گفته خودش تک تک اعضای آن در به وجود آمدن «مهین قاتل» که در ابتدا یک مادر دلسوز بود، نقش داشتهاند. مادری که در فقر مطلق دست و پا میزند و از او در انتها یک هیولا میسازد.
با محمدحسین حیدری کارگردان و مهدی مطهر تهیهکننده پرکار این روزهای سینمای مستند به گفتگو درباره «مهین» پرداختیم که شرح نخست قسمت اول آن را در زیر میخوانید:
* آقای حیدری! کمتر کسی پیدا میشود که با حال خوش بعد از تماشای فیلم شما از سینما خارج شود و تا چند روز یاد کارهای این زن نیفتد. تنها توصیفی که به اتفاق همکارانم پس از تماشای «مهین» عنوان کردیم «تلخ، تلخ و تلخ» بود. چطور به این سوژه رسیدید، سوژهای که یک سر آن، حساسیتهای قوه قضاییه هم بود؟
محمدحسین حیدری: سال ۸۸ که من در قزوین دانشجو بودم، موضوع قتلهای مهین قدیری در آن شهر پررنگ بود. کسانی که خبرهای حوادث را دنبال میکردند، از موضوع مهین قدیری اطلاع داشتند. البته به دلیلی حوادثی که آن سال رخ داد، بسیاری از ایرانیها از این قتلهای سریالی بیخبر ماندند اما در قزوین همه درگیر این قتلها شده بودند. من هم در آن شرایط از داستان قتلهای زنجیرهای مهین آگاه بودم.
به خاطر همین در سال ۹۴ تصمیم گرفتیم فیلمی درباره قتلهای سریالی بسازیم. برای این کار پنج سوژه هم انتخاب کردیم که یکی از آنها مربوط به مهین بود. البته ما ابتدا روی جریان قتلهای مجید سالک محمودی به اتفاق نظر رسیده بودیم اما بعدها به داستان قاتلهای شناختهشدهتر مثل محمد بیجه، خفاش شب و … هم فکر کردیم ولی با توجه به اطلاع خودم از قتلهای مهین در قزوین و اینکه داستان او با قاتلهای سریالی دیگر در تمام دنیا فرق داشت، تصمیم به ساخت مستندی در این باره گرفتیم. از سوی دیگر در موضوع مهین میشود سیر تبدیل شدن یک انسان به یک قاتل را دید. داستان مهین ویژگیهای خاص زیادی داشت که همه اینها دست به دست هم داد تا این فیلم را بسازیم.
* آقای مطهر! شما در جشنواره «سینماحقیقت» سال گذشته، مستندهایی در حوزههای مختلف داشتید، از مستندی درباره زلزله و سوریه گرفته تا همین «مهین» که یک مستند جنایی است. چطور میشود که به یکباره موضوعات مختلفی دغدغه شما میشوند واین همه پرکار میشوید؟
مهدی مطهر: من علوم سیاسی خواندهام و فکر میکنم کاری که انجام میدهم در ادامه همان درسی است که خواندهام. چرا که به نظرم الزاماً نباید درگیر کارهای مجلس و وزارتخانههای مختلف میشدم. اگر کارهایی انجام دهیم که امور مردم را مرتفع میکند، به اندازه کار وزارتخانهها مهم هستند. از سوی دیگر میدانم که کارگردانها معمولا دنیایی دارند ولی تهیهکنندگی موضوعی مانند مدیریت است.
برای مثال مدیر یک شبکه، آثاری برای مخاطبان مختلفی در نظر میگیرد اما یک مخاطب پیگیر متوجه میشود آثار آن تهیهکننده یا مدیر شبکه بر محور احقاق حق، آزادی و … است. بنابراین تهیهکننده هم میتواند دنیایی داشته باشد و با موضوعات بیشتر و با افراد متنوعتری کار کند.
به این نکته هم باید توجه داشته باشیم که یک کارگردان پرکار، حداکثر سالی دو فیلم میسازد ولی با توجه به اینکه ما تیم هستیم، به ساخت فیلمها کمک میکنیم. بنابراین این اجازه برای من فراهم میشود که بتوانم در حوزههای مختلف و با افراد متنوع کار کنم.
در چند سال اخیر من پرکارترین تهیهکننده در جشنواره «سینما حقیقت» بودهام؛ البته فکر میکنم بهتر است هرکجا که اسم من دیده میشود، از آن با عنوان «خانه مستند انقلاب اسلامی» یاد شود. چرا که این مجموعه هفت هشت سال عمر دارد و یک تیم کار آن را راه میاندازند اما در فضای رسانهای برای اینکه این کارها دیده شود، باید یک نفر برای آنها معرفی شود که بچهها با تواضع قبول کردهاند نام من روی آثار باشد.
به همین دلیل در فضای رسانهای نام من دیده میشود، به همین دلیل در موضوعات مختلف از زلزله گرفته تا مهاجرت و سوریه و… بهعنوان تهیهکننده، مستندهایی دارم که هرکدام از این مستندها یک قشر از مخاطبان را درگیر میکند.
برای مثال «مهین» نظر هیات داوران جشنواره «سینما حقیقت» را جلب نکرد اما چند ماه پس از آن، سیدرضا میرکریمی، دبیر سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر بسیار جدی پای فیلم ایستاد. همچنین این فیلم در جشنواره فیلم شهر بسیار خوش درخشید. یعنی اگر بخواهیم مصلحتاندیشیها را کنار بگذاریم، میگوییم نسبت به این فیلم استقبال شده است اما من خودم حسرت خوردم که چرا «مهین» جایزه نویسندگی و پژوهش را نگرفت.
در همان جشنواره «سینما حقیقت» مستند «زمان» که از کارهای ما بود، جایزه کارگردانی را گرفت، یا از دیگر فیلم ما که درباره سوریه و در بخش شهید آوینی بود، استقبال شد. بنابراین ما در حال همکاری با آدمهای متنوع به تمام معنا هستیم، یعنی به لحاظ سیاسی، جغرافیا و … افراد مختلفی در دایره همکاریهای ما قرار دارند. البته همینها هستند که باعث میشوند نگاههای متفاوت وجود داشته باشد. برای مثال در ایام زلزله که همه به نحوی نگاه گزارشی به موضوع داشتند، یک فیلمساز خانم با طمانینه به سوژه نزدیک شد و نگاه دیگری فارغ از نگاه ژورنالیستی به مخاطب ارائه داد.
* یعنی جبهه فرهنگی انقلاب سعی کرده تهیهکنندهای را در حوزه سینمای مستند انتخاب و معرفی کند؟
مهدی مطهر: این الزاما یک پروژه نبود ولی در عمل همینطور شد. طبیعتا با فضایی که رسانههای منتسب به انقلاب به من دادند، توانستم فعالیت کنم اما همانطور که گفتم این موضوع به شکل پروژه نبود. اینطور نبود که برویم و به دنبال کسی با قابلیتهای بالا باشیم و به یکباره به اسم مهدی مطهر برسیم. هیچ آییننامه دستوری هم برای آن وجود نداشت. یعنی هرچند حالا حدود هفت هشت فیلم دارم اما ممکن است سال آینده هیچ فیلمی نداشته باشم اما حتما تسامحی در جبهه ما اتفاق افتاده است. به این صورت که قدرت تعامل ما نسبت به ۱۰، ۱۲ سال پیش بسیار خوب شده است که به ما اجازه میدهد با آدمهای متنوع درباره موضوعات مختلف کار کنیم.
* اما در این میان وجه مشترک مجموعه مستندسازی سازمان اوج با سوژه «مهین» چیست؟ به هر حال این مستند، جامعه را در شکلگیری یک قاتل محکوم کرده و فقر را به طور عریان نشان داده است؛ چیزی که شاید با در نگاه اول با اولویتهای سازمان رسانهای اوج همخوانی نداشته باشد.
مهدی مطهر: همانطور که شما گفتید ما در این اثر جامعه را محکوم میکنیم و فرق ما دقیقا همین است؛ یعنی بر خلاف بسیاری از جاها که حاکمیت و دولت دمدستیترین قربانی آنها در نشان دادن مقصر اصلی آسیبهای اجتماعی هستند، ما اینطور عمل نکردهایم. به همین دلیل یک جمعبندی و بستهبندی در فیلم داشتهایم. به این صورت که گفتهایم جامعه به معنای تکتک افراد جامعه، خانوادهها، کسبه و … باعث میشوند یک عنصر به شدت مظلوم و مطیع مثل مادر که هیچ دلبستگی و وابستگی غیر از بچههایش ندارد، در یک پروسه زمانی دو سال و نیمه تبدیل به قاتل شود.
در این موضوع تکتک واکنشها و کنشهای آدمهای اطرافش مؤثر بودهاند. برای مثال پیش از این مستندی درباره قتلهای سریالی سعید حنایی ساخته شده بود اما آن مستند به شکل غیرمنصفانهای همه چیز را گردن مذهب انداخته بود. طوری که اینطور القا میکرد که مذهب به این فرد اجازه داده که نگاه افراطی به گناه داشته باشد. نکته منفی چنین مستندهایی این است که باعث میشوند سیستم حاکمیت در لاک دفاعی فرو برود و دیگر نگذارد درباره چنین پروندههایی فیلم ساخته شود. یک فیلم دو مسیر دارد؛ یکی اینکه مسیر خودش را باز میکند و دیگری اینکه مسیر فیلمهای دیگر را باز یا مسدود میکند. اتفاق خوب «مهین» این بود که محمدحسین حیدری با رندی، ظرافت و با گذاشتن زمان این مسیر را باز کرد.
ما چهار سال روی این پروژه وقت گذاشتیم. به همین صورت «مهین» نهتنها راه خودش را باز کرده، بلکه قوه قضاییه، نیروی انتظامی و حتی خانواده قربانیان و مجرمان حس میکنند که ما دکانی باز نکردهایم و شهرتی برای خودمان فراهم نکردهایم.
برای مثال پیش از این ما پوستری طراح کرده بودیم که میتوانست پروپاگاندای زیادی ایجاد کند اما محمدحسین از پخش آن جلوگیری کرد و گفت من نمیخواهم با داستانهای این خانم برای خودم شهرت کسب کنم. به یاد دارم هنرمندی پیش از این گفته بود «مهم نیست که چند نفر فیلم تو را میبینند، مهم این است که چه کسانی با چه حالی فیلم را میبینند.» بنابراین اثرگذاری فیلم مهم است اما نباید به هر بهانهای مخاطبان را پای گیشه بکشانیم. «مهین» دارد راه فیلمهایی را که در این حوزهها هستند، باز میکند.
منظورم این نیست که کشور ما جرمخیز است بلکه منظورم این است که از این دست پروندهها زیاد داریم البته نه الزاماً پروندههای قتل. اولین واکنش من درباره پرونده قتل این بود که این فیلم را بسازیم و بعد به دنبال پروندههای اختلاسها و پروندههای مالی عجیب و غریب برویم و فیلم بسازیم چون حس میکنم چنین فیلمهایی بیشتر میتواند به جامعه کمک کند.
پیش از این از یکی از مسئولان شنیده بودم که گفته بود بحث حجاب اولویت دهم ماست و در اولویتهای ابتدایی ما بحثهای مالی، زد و بندهای اقتصادی و … قرار دارد که مردم را رنج میدهد. بنابراین من که علوم سیاسی خواندهام و سالها هم تهیهکننده بودهام، باید اولویت و واکنشم همین بحثهای مالی باشد که جامعه را رنج میدهد. «مهین» در حال باز کردن راه برای آن دسته از فیلمها هم هست. طوری که دستاندرکاران قوه قضاییه از این فیلم راضی هستند. البته این حرف به این معنی نیست که ما هندوانه زیربغل آنها گذاشته باشیم بلکه در جاهایی از «مهین» نشان دادهایم که سیستم قضا یا انتظامی هم اشتباه میکنند اما به این معنا نیست که مقصر باشند به همین دلیل همین قوه قضاییه متوجه شد که ما نامردی نکردیم و آنها را گوشت قربانی نکردهایم یا عوامل «ناجی هنر» به من گفتند که فیلم خوبی ساختید و ما در حال پیگیری برای تدریس این فیلم در دانشکدههای انتظامی هستیم که به نظرم این اتفاق خوبی است. این موضوع نشان میدهد که این فیلم نهتنها راه خود را باز کرده بلکه به ما اجازه داده فیلم بعدی خودمان را در حوزه قتلهای سریالی و پروندههای مالی بسازیم و نشان بدهیم همین افرادی که پروندههای مالی دارند به چه صورت مردم را رنج میدهند.
هیچکدام نمیدانند که دارند زنی را کمکم به این وضعیت میرسانند که تبدیل به یک قاتل سریالی شود. همین جزییات است که باعث شده «مهین» به این صورت ساخته شود. یعنی راحت از کنار خانوادهها نگذشته است. دختری را به تصویر کشیده که خودش شتابزده در ۱۴ سالگی در فضای عشق و عاشقی ازدواج کرده و بعد که عاقلتر شده، دیده همسرش معتاد است و دو فرزند دارد و یکی از آنها بیمار است. از سوی دیگر مهین مادری دارد که او را از بدیهیترین حقوقها محروم میکند. مادرش شاید در لحظه اصلا به این فکر نمیکرد که دارد زمینه قاتل شدن دخترش را فراهم میکند. «مهین» اگر هیچ چیزی هم نداشته باشد، باعث میشود ما قدری در اتفاقات مختلف تأمل کنیم چرا که اتفاقات دنیا عجیب و غریبتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم. فقط کافی است به این فکر کنیم که عمل ما تنها به ما بر نمیگردد بلکه روی زندگی دیگران هم تأثیر میگذارد.
سازمان «اوج» قدرت تعامل خوبی دارد و با گروههای مختلفی کار میکند که اتفاقا گاهی اوقات اسمی از اوج هم نمیبرند. کارهایی که شاید به ظاهر بیربط باشد اما در سناریویی که اوج برای خود نوشته و چشماندازی که پیگیری میکند، وجود دارد. با طیفهای متنوعی از آدمها و موضوعات کار میکند و به نظرم کارش را درست انجام میدهد. به این ترتیب آن نگاه کلیشهای که در موضوعات ایدئولوژیک وجود دارد و اینچنین نشان میدهد که اوج با یک طیف خاص کار میکند، از بین رفته است. نکته دیگر این است که در شهرستانها هم چنین تمرکزی وجود دارد و تنها این موضوع مربوط به تهران نمیشود.
* اما بسیاری از سینماگران بر این باورند که قوه قضاییه راه را برای ساخت آثاری درباره موضوعات حساسی از این دست بسته است؛ همین باعث شده فیلمهای چندانی درباره پروندههای قضایی نداشته باشیم. با این وجود شما فیلمی در این حوزه ساختهاید و اتفاقا نشان دادهاید که این سیستم یک جاهایی ایراداتی هم دارد؛ به طوری که یک قتل به راحتی از زیر دستشان درمیرود. این موضوع چگونه برای شما ممکن شده است؟
محمدحسین حیدری: مستند ما به سفارش نیروی انتظامی یا قوه قضاییه ساخته نشد. شاید شانسی که ما آوردیم همین بود. البته زمان زیادی هم برده است. ما پروسه طولانی و البته سختیهایی هم داشتیم و حالا با این مستند مواجه هستید. البته هدف ما بالاتر بود. من هم میدانم که میشد قوه قضاییه و نیروی انتظامی را بدتر یا بهتر نشان داد ولی چیز دیگری در ذهن ما بود. هر سه نفری که الان در این اتاق حضور داریم، هم میتوانیم قاتل بشویم و هم مقتول. یعنی این موضوع چیزی نیست که از ما دور باشد.
یادم است در زمان برگزاری جشنواره «سینما حقیقت» برخی میگفتند پرونده و اطلاعات را به راحتی در اختیار اینها گذاشتهاند و مشکلی در ساخت نداشتهاند در حالی که اصلا اینطور نبود و ما مدام در حال تعهد دادن بودیم. در حالی که خیلیها این مسائل را ندیدند. کسانی که در جریان کار پژوهش ما هستند میدانند که ما چه پژوهشهایی برای رسیدن به روایت درست انجام دادهایم. یکسری مسائل اصلا در پرونده نبود که ما خودمان به آنها رسیدیم. یعنی جلوتر میرفتیم و باید آدمهای مختلف را پیدا میکردیم. به قدری تحقیق ما زیاد شده بود که اطلاعات ما از بازپرس پرونده بیشتر شده بود.
مهدی مطهر: البته این موضوع در سینمای مستند اتفاق میافتد. در فیلم داستانی کارگردان ترجیح میدهد از یک فرد مطلع کسب اطلاع کند اما محمدحسین حیدری از بازجوها، بازپرسها و همه آدمهایی که درگیر پرونده بودند، اطلاعات کاملتری داشت چون آنها موضوع را از جنبه مقتول نگاه میکردند اما محمد حسین نگاهی هم به زندگی قاتل داشت و به مواردی دست پیدا کرده بود که حتی آنها هم غافلگیر شده بودند و میگفتند ما این موضوعات را نمیدانستیم. ضمن اینکه پرونده مهین آنقدر برای آنهایی که با این پرونده درگیر بودند، اهمیت داشت که تکتک لحظاتی را که با مهین روبهرو شده بودند، به خاطر داشتند.
* تصور عمومی این است که قوه قضاییه باید در آثار به عنوان یک نهاد بسیار باهوش و پاکدست نشان داده شود، اما یکی از کارشناسان پرونده میگفت همسرش از این اتفاقات میترسیده، یعنی ترس به دل ماموران آگاهی هم رسوخ کرده بوده است…
محمدحسین حیدری: ما در این فیلم یک موضوع حل شده را میبینیم. این امر باعث میشود ما راحت قضاوت کنیم اما اگر در پروسه آن قرار بگیریم متوجه میشویم که اینطور نیست و اتفاقا بسیار سخت بوده است. ما میخواستیم بگوییم پلیس، قاضی و … هم میترسد چراکه آنها هم خانواده دارند، آنها هم مثل ما انسان هستند اما در عین حال کاری انجام میدهند که شاید خیلی از ما حاضر به انجام آن نباشیم.
نمیشد کسانی را که ما با آنها مصاحبه میکردیم، دست کم گرفت چون آنها آدمهایی هستند که با بسیاری از مجرمان صحبت کردهاند و سر و کله زدهاند، بنابراین وقتی روبهروی آنها مینشستم و سؤال میپرسیدم میدانستند که منظور من چیست، در واقع حواسشان جمع است و اگر بفهمند حرفهای ما سمت و سویی خاص دارد سریع جلوی آن صحبت را میگیرند.
اما ما توانستیم اعتماد را بینمان بالا ببریم تا به راحتی جلوی دوربین ما صحبت کنند و مسائل شخصی خود را بگویند. به همین دلیل با ما پلهبهپله پیش آمدند. به این صورت که هم آنها به ما اطمینان پیدا کرده بودند و هم ما به آنها؛ طوری که حالا هم با خروجی کار مشکلی ندارند
مهدی مطهر: حالا که از جریان دور شدهایم به این فکر میکنیم که چرا در فلان زمان پلیس نتوانست قاتل را بگیرد ولی اگر در همان لحظه بودیم متوجه میشدیم آنها بهترین تصمیمات را گرفتهاند. البته قوه قضاییه هم هیچگاه از فیلمسازان نخواسته که آن را به گونهای نشان بدهند که مرتکب هیچ اشتباهی نمیشوند بلکه آنها میگویند این موضوع به گونهای باشد که تلاشهای ما هم دیده شود.
فیلم ما خیلی شرافتمندانهتر از روایت برخی سریالهایی است که از تلویزیون پخش میشود. چراکه در آنها کلا سیستم پلیس و قضا را به گونهای میبینیم که گویا خواب هستند! تصور کنید این اتفاق در فضای پربازدید تلویزیون میافتد ولی در فیلم ما سیستم قضایی به نحوی دیده میشود که در حال پیگیری ماجراست. ضمن اینکه کسی هم نمیتواند انکار کند که مهین کارهایش را بسیار با دقت انجام میداده است.
* بله به نظر میرسد که او آدم بسیار باهوشی بوده است…
محمدحسین حیدری: نمیشود گفت مهین باهوش بوده است. هوش برخی از انسانها در موقعیتهای مختلف خوب کار میکند. مهین هم همین ویژگی را داشت. اتفاقاً یکی از دلایلی که باعث میشود افرادی مثل مهین دیرتر دستگیر شوند این است که حرفهای نیستند.
دستگیر کردن آدمهای حرفهای آسانتر است چون قابل پیشبینی هستند، در حالی که غیرحرفهایها قابل پیشبینی نیستند و حرکت بعدی آنها را نمیشود حدس زد. از سوی دیگر ما از پروندههای جنایی یک ذهنیت خاص داریم و فکر میکنیم اطلاعات را به پلیس و کارآگاهان میدهند و میگویند براساس آن جلو بروید. در حالی که اصلا اینچنین نیست.
برای مثال تیمی که روی پرونده مهین کار میکردند همزمان مشغول انجام کارهای دیگر هم بودند. هرچند عدهای روی یک کار تمرکز میکنند اما اصلا اینچنین نیست که تنها همان یک کار را انجام بدهند. البته ما این مسائل را نشان ندادهایم در حالی که به نظرم باید گفته شود.
ادامه دارد…
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید:
کد خبر 4691366