«آن مرد دیگر در را باز نکرد»، داستانی از کودکی گمشده نویسنده «قصه های خوب برای بچه های خوب»

«آن مرد دیگر در را باز نکرد»، داستانی از کودکی گمشده نویسنده «قصه های خوب برای بچه های خوب»

«آن مرد دیگر در را باز نکرد»، داستانی از کودکی گمشده نویسنده «قصه های خوب برای بچه های خوب»
۲۱ آذر ۱۴۰۰

آن مرد دیگر در را باز نکرد، زندگی مهدی آذر یزدی را از کودکی تا پیری پی گیری می کند. فیلم با روایت کودکی سخت او آغاز می شود، جای مدرسه به مکتب خانه می رود، بعد هم به کار بنایی گماشته می شود، بالاخره اما از یک کتابفروشی در یزد سر در می آورد و به قول خودش داستان زندگی واقعی او آغاز می شود.

فیلم با پرسشی روانکاوانه آغاز می شود، آیا این که مهدی آذر یزدی تمام عمر خود را صرف داستان هایی برای بچه ها کرده است، پاسخی به کودکی سخت و خشن خودش است؟

آذریزدی در کهنسالی هم با چشمی اشکبار و با صراحت می گوید که لفظ مهر مادری را فقط در کتاب ها خوانده است و طعم آن را نچشیده، از انزوا و سخت گیری های والدینش می گوید، ازین که کودکی اش را گم کرده و همه عمر پی آن گشته است.

فیلمساز پاسخ به پرسش اولیه ی خود را با گزاره های ساده ی حس برانگیختن ترحم دیگری، عقده های انباشته شده و حسرت های او محدود می سازد.

در ادامه مستند، به روایت دوره های دیگر زندگی آذر یزدی؛ مهاجرت به تهران، کار در کتابفروشی های مختلف و سرگردانی های متناوب شغلی تا شروع نوشتن برای کودکان می پردازد.

نقطه کانونی بعدی که فیلمساز تلاش می کند به آن بپردازد، نقش آذر یزدی در پیدایش نهاد کودکی در ایران است. عبدالرحیم جعفری موسس انتشارات امیرکبیر اولین کتاب او را چاپ می کند، دکتر خانلری تایید می کند، مدتی بعد هم جلال آل احمد در نامه ای به ستایش او می پردازد و او را تشویق به ادامه کار می کند.

آن مرد دیگر در را باز نکرد

در فیلم به مخالفین او هم اشاره گذرایی شده، از جمله صمد بهرنگی که از او خواسته بود برای کودکان چیزی ننویسد. منتقدین آذر یزدی معتقدند او در بسیاری از کارهایش تنها داستان کهن فارسی را با زبانی کودکانه بازنویسی می کند.

مفهومی که او از کودکی دارد مفهومی پیشامدرن است، به کودک به مثابه موجود بزرگسالِ نیمه کامل نگاه می شود، در نتیجه کودکی، چیزی ناقص است که با نادانی و شرارت گره خورده است، لازمه ی تربیتی اش هم قرار گرفتن در قید و بندها و سخت گیری مفرط است، شنیدن پند و اندرز پیشینیان، استفاده از خرد قدیم و آشنایی با جهان اخلاقی گذشته می تواند برای کودک راهگشا باشد.

آذر یزدی محصول دوره ای است که مفهوم عمومی تربیت و پرورش در مرکز گفتمان های دولتی و روشنفکرانه است. هر یک سعی دارند با ترتیباتی، آموزش اصول نو و زندگی جدید را به عامه ی مردم بیاموزند و ازین روست که سازمان، شوراها و هیات های مختلف فرهنگی شکل می گیرد که بیش از همه به تربیت کودکان اصرار دارند. شاید به همین دلیل است که علی رغم انتقادهایی که به آذریزدی می شود، در سال 1345 جایزه سلطنتی به او تعلق می گیرد.

باقی فیلم به پیرمردی می پردازد که همچنان کودک است، اسباب بازی هایش هم کتاب هایش هستند. به زادگاهش در خانه پدر-مادری اش برمی گردد؛ در این خانه است که همسایه خیال و جنون می شود، زنی ناپیدا به نام پری دارد، در این انزوای خودخواسته با تفسیرهای قدری گرایانه ای که خودش دارد، در هراس و بیم های نامعلوم غوطه می خورد.

در زدن های نمادین بازیگران این مستند جواب نمی دهد. پشت این در، پیرمردی نشسته است که با حسی از سر لجاجت و طنز، درهای شخصیت عجیبش را به روی کسی نمی گشاید و مستندساز هم یکی از ناکامان پشت در مانده است، که علی رغم تلاشش نمی تواند کمی در را بگشاید.

به قلم بهاره بیات، کارشناس علوم اجتماعی

جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید:

user
داوود احمدی

«مفهومی که او از کودکی دارد مفهومی پیشامدرن است، به کودک به مثابه موجود بزرگسالِ نیمه کامل نگاه می شود، در نتیجه کودکی، چیزی ناقص است که با نادانی و شرارت گره خورده است، لازمه ی تربیتی اش هم قرار گرفتن در قید و بندها و سخت گیری مفرط است، شنیدن پند و اندرز پیشینیان، استفاده از خرد قدیم و آشنایی با جهان اخلاقی گذشته می تواند برای کودک راهگشا باشد.»

اگر کسی بخش های «چند کلمه با بچه ها» و «چند کلمه با بزرگترها» در کتاب های هشتگانه قصه های خوب برای بچه های خوب را خوانده باشد؛ می فهمد که اصلاً و ابداً، دیدگاه مرحوم آذریزدی این نبوده که کودک، گونه ای ناقض از بزرگسال است که زندگی او با نادانی و شرارت گره خورده و نیازمند پند و اندرز پیشینیان است. خود او در مقدمۀ ابتدای جلد ششم قضه های خوب برای بچه های خوب نوشته که قصه های کتب عطار نیشابوری، حاوی نکاتی است که برخی چندان در روزگار ما به کار نمی آیند. دربارۀ دیگر آثار کهن نیز کم و بیش، این چنین گفته.

24 آذر 1400