«دستمال سرخها»، گروهی گمنام در دوران دفاع مقدس
«دستمال سرخها»، گروهی گمنام در دوران دفاع مقدس
مستند «دستمال سرخها» یکی از تولیدات خانه مستند است که در چهاردهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت حضور دارد. این مستند روایتی است از گروه چریکی دستمال سرخها که یکی از گمنامترین رزمندگان دوران دفاع مقدس بودند.
حسین اسدیزاده، تهیهکننده مستند سینمایی «دستمال سرخها» در گفتگو با «جوان» از مراحل تولید این مستند و مشکلاتی که بر سر ساخت آن بوده است، میگوید. اسدیزاده معتقد است مهمترین چالش پیش روی ساخت مستند درباره دفاع مقدس، مسئله نبودن آن در ذهن برخی فیلمسازان و البته همکاری نکردن نهادهای مرتبط است.
دستمال سرخها جزو گمنامترین شهدای دفاع مقدس هستند، چطور شد به فکر تولید مستند درباره آنها افتادید؟
حقیقت این است که این بار هم شهدا سراغ ما آمده بودند. من در معاونت فرهنگی موسسه رسانههای تصویری کار تولید فیلم و سریال را دنبال میکردم، روزی دوستان دستمال سرخ به دفترم آمدند و پیشنهاد ساخت مستند درباره این گروه چریکی را دادند. اولش قبول نکردم، چون اصلاً کار مستند نکرده بودم، اما آنها اصرار کردند و تصمیم گرفتم مستند را بسازم.
چه کسی پیگیر کار تولید مستند بود؟
آقای محسن تیموری، برادر شهید علی تیموری بیشترین زحمت را کشیدند، ایشان همچنین هماهنگی حضور دستمال سرخها را انجام دادند.
دستمال سرخها برای مردم تا پیش از فیلم «چ» ناشناخته بودند، اما به نظر میرسد گمنامی آنها هنوز هم ادامه دارد!
فیلم «چ» که کار ارزندهای هم است بیشتر درباره شخصیت شهید چمران و اتفاقات پاوه است و بخشی از آن درباره دستمال سرخهاست. در حالی که دستمال سرخها فعالیتهای زیادی داشتند و متأسفانه تا امروز گمنام باقی ماندهاند.
پیدا کردن افرادی که سالها در گمنامی بودند سخت نبود؟
کار سختی بود، به خصوص این که خیلی از دستمال سرخها حاضر نمیشدند جلوی دوربین بیایند، برخی از آنها هم برای اولین بار جلوی دوربین میآمدند. مشکل بعدی هم نبود تصاویر آرشیوی بود.
چرا به تصاویر آرشیوی دسترسی نداشتید؟
دسترسی به آرشیو خیلی سخت است. آرشیو صداوسیما همراهی نمیکرد. مرکز گسترش، روایت فتح و بنیاد شهید، هیچ کدام درباره اهمیت کار توجیه نبودند. ما در انتها با خواهش از شبکه مستند توانستیم تصاویر آرشیوی را از این شبکه بگیریم، وگرنه باقی جاها اعتماد نمیکردند، بوروکراسی عجیبی دارند و مبالغ هنگفتی برای ارائه آرشیو درخواست میکنند. به نظرم نباید کار درباره دفاع مقدس را با نگاه اداری و بوروکراسی دید. متأسفانه یکی از دلایلی که خیلی کم به موضوع دفاع مقدس پرداخته شده همین نگاه بوروکراتیکی است که آرشیوهای تصویری را در اختیار دارند، حتی به نظرم نقطه ضعف کار مستند «دستمال سرخها» همین بخش آرشیو باشد.
چرا دستمال سرخها حاضر نبودند جلوی دوربین بیایند؟
شاید در اولین برخورد، مشکل این بود که آنها اعتماد نمیکردند. از بس به موضوع دفاع مقدس بد پرداخته شده، کم پیش میآید که اعتمادی در کار باشد، اما خوشبختانه وقتی اعتمادشان جلب شد، خودشان به همدیگر زنگ میزدند و قرار مصاحبه با ما را میگذاشتند. رزمندههای دستمال سرخ از شهرهای مختلف از کرمانشاه، تویسرکان و حتی کیش با هزینههای خودشان میآمدند تا با ما صحبت کنند. برای اولین بار بود که میدیدم کسی برای حضور جلوی دوربین و حتی رفت و آمدهایش حتی یک ریال هم مطالبه نمیکرد، اما این رزمندهها آنقدر مظلوم هستند که بیهیچ درخواستی خودشان آمدند.
با چند نفر از دستمال سرخها مصاحبه داشتید؟
مصاحبهها که زیاد بود، اما حدود ۱۹ نفر جلوی دوربین رفتند. شاید نزدیک ۱۰۰ برابر آنچه جلوی دوربین گفته شد، پشت دوربین صحبت کردیم و متأسفانه یا فضای کار اجازه پرداختن به آنها را نمیداد یا خود دستمال سرخها اجازه نمیدادند که صحبتهایشان منتشر شود.
مگر چه موضوعاتی مطرح میشد که دوست نداشتند منتشر شود؟
درباره مشکلات سالهای ابتدای انقلاب و جنگ تحمیلی، از خیانتها و نفوذیها و کوتاهیهایی که انجام میشده است. متأسفانه به دستمال سرخها حتی به اندازه بند پوتین هم تجهیزات داده نمیشده و در بیشتر مواقع آنها با دست خالی شبها به دشمن حمله میکردند و با مهمات به غنیمت گرفته شده، صبح فردا میجنگیدند.
درباره دستمال سرخها، آثاری هم منتشر شده مثل «او یک دستمال سرخ بود»، از این کتابها هم استفاده کردید؟
بله، من «او یک دستمال سرخ بود» را خواندهام. درباره دستمال سرخها کارهای معدودی منتشر شده است. اطلاعات خوبی در آن کتاب بود. مشکل اصلی این است که صداوسیما خیلی کم به موضوع دستمال سرخها پرداخته و هر بار هم که پرداخته بیشتر در حد دستمالی کردن سوژه بوده! یعنی به مناسبتی خاص خیلی سرسری چیزی درست کرده و رد شدهاند.
گروه دستمال سرخها بیشتر با شهید وصالی شناخته میشود، در این مستند هم از این شهید صحبت شده است؟
مستند سه بخش دارد؛ بخش اول به شکلگیری گروه دستمال سرخها و فلسفه نام گذاری آن پرداخته است. در فصل دوم به اولین فرمانده این گروه یعنی شهید اصغر وصالی پرداخته و به صورت مفصل درباره این شهید صحبت شده که حدود ۲۰ دقیقه از زمان کار را تشکیل میدهد. در فصل سوم هم به شهید علی تیموری پرداختهایم که بعد از شهادت وصالی، فرمانده گروه میشود. شهید تیموری، فرمانده مقبول اعضا بوده و بعد از شهادتش دستمال سرخها بدون فرمانده میشوند و گروه از هم میپاشد.
چرا بعد از حدود ۴۰ سال از آغاز دفاع مقدس، هنوز موضوعات بکر زیادی پیدا میشود که چهار دهه است کسی سراغ آنها نرفته؟!
دلیل اصلیاش این است که ساخت مستند درباره دفاع مقدس برای فیلمساز مسئله نشده است. شما ببینید هر وقتی که موضوعی برای فیلمساز مسئله شده، به هر نحو که شده حتی با دعوا فیلمش را ساخته است. متأسفانه اطلاعات ما درباره دفاع مقدس خیلی کم است. من با وجود اینکه آخرین نسل از رزمندگان را دیدهام، در تحقیق درباره دستمال سرخها با موضوعاتی روبهرو شدهام که همگی برایم تازه و بکر بوده است. پسرم هم وقتی با آن روبهرو شود برایش تازه خواهد بود، نسلهای بعدی هم قطعاً از برکت آن استفاده میکنند. مهم این است که فیلمساز بخواهد فیلم بسازد. از آن طرف مسئولان همراهی نمیکنند. وقتی هنوز صداوسیما به عظمت کار دستمال سرخها پی نبرده که چطور با ۶۰ نفر نیرو جلوی ۶ هزار نفر ایستادند! وقتی همه چیز را به چشم اتفاق روتین نگاه کنند، کاری هم جز تولیدات دمدستی و «چیپ» ساخته نمیشود.
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: