نگاهی به تاریخ سینمای مستند در آثار «رابرت فلاهرتی»

نگاهی به تاریخ سینمای مستند در آثار «رابرت فلاهرتی»
۰۳ آبان ۱۳۹۸

سینمای مستند که یکی از شاخه­‌های اصلی سینماست، بدون اغراق قدمتی بیش از سینمای داستانی دارد. گستره تاریخ این جریان سینمایی از تولد سینما آغاز می­‌شود و تا زمان حال ادامه پیدا می­‌کند.

آغاز سینما را چه تلاش‌­های ادیسون در آزمایشگاهش بدانیم، چه نمایش اختصاصی فیلم­ های برادران لومی­یر در سال ۱۸۹۵ در کافه‌های پاریس؛ بی‌شک آغاز سینمای مستند نیز همزمان با تولد سینماست. نخستین تصاویری که بر پرده نقره‌­ای سینما نقش بست، لحظاتی از زندگی روزمره بود. در اولین روزهای تولد سینما، چیزی که بیش از همه توجه همگان را به آیینه جادو جلب می­‌کرد، توهم حرکتی بود که تصاویر متحرک به ارمغان آورده بودند. توهم حرکت باعث شده بود تا فیلمسازان اولیه اهمیت چندانی به روایت داستان و دیگر مسائل ندهند و صرفاً تصاویر را برای این ضبط کنند که مخاطبان از توهم حرکت لذت ببرند. بنابراین فیلمسازان از دم­ دستی‌­ترین رویدادهای اطرافشان فیلم گرفتند. این فیلم ­ها مثل «ورود قطار به ایستگاه» (۱۸۹۶) و «خروج کارگران از کارخانه» (۱۸۹۵) (هر دو از لومی­یرها)، سرشار از مولفه‌­هایی هستند که بعدها شاخه­‌هایی از سینما را تشکیل دادند، که سینمای مستند نام گرفت.

این که فیلم مستند چیست و چه فیلم ­هایی را می­‌توان مستند نامید، ذهن بسیاری از نظریه­‌پردازان و مستندسازان را از روزی که جان گریرسون برای اولین بار در سال ۱۹۲۶ واژه «مستند» را برای فیلم «موانا» رابرت فلاهرتی (Robert Joseph Flaherty) بکار برد، درگیر کرده‌­است. در این خیل تعاریف، عنصری وجود دارد که بدون استثناء در همه تعاریف تکرار شده، و آن «واقعیت» است. تمام تعاریف به این نکته تاکید می­‌کنند که فیلم مستند سوای از همه مشخصه­‌ها و مولفه­‌های که دارد فیلمی‌ است واقعی؛ پس «واقعیت» مهم­ ترین کلید واژه ­ای‌ است که فیلم مستند را از سایر فیلم ­ها متمایز می­‌کند. این «واقعیت» بیشتر به معنی ساختگی نبودن و تخیلی نبودن بکار رفته­‌است.

«واقعیت» برای همسر فلاهرتی تعریف دیگری دارد، او فیلم مستند را «فیلم زندگی» معرفی می­‌کند. این معنایی است که در مستندهای شوهرش، رابرت فلاهرتی، در جریان است. رابرت فلاهرتی را می‌­توان اولین مستندساز جدی تاریخ سینما دانست. فلاهرتی شیفته فرهنگ­‌های بدوی بود. او برای ساخت مستندهایش زمان زیادی را صرف زندگی کردن با مردم بومی یک منطقه می­‌کرد، و پس از نزدیک ­شدن به آن­ها، به ثبت­‌و‌ضبط دراماتیک‌­ترین لحظات زندگی آن­ها می­‌پرداخت. فیلم ­های فلاهرتی به دلیل همین زندگی کردن با مردم بومی، نگاهی بی‌­طرفانه دارند. درون ­مایه مورد علاقه فلاهرتی، ستیز انسان با طبیعت برای بقا است. به عنوان نمونه فلاهرتی در «نانوک شمال» (۱۹۲۲) تلاش ­های یک اسکیمو برای یافتن شکار در قطب شمال را به تصویر کشیده ­است. فلاهرتی مخالفان زیادی هم داشت، بسیاری از این مخالفان، فیلم­ های او را به دلیل فقدان وجه اجتماعی و توجه زیاد به فرهنگ­‌های بدوی، بی­‌دغدغه و رمانتیک می­‌خواندند؛ اما گذر زمان، جایگاه و ارزش فیلم­ های وی را به اثبات رسانده‌­است. او تاثیر بزرگی بر سینمای مستند آمریکا گذاشت و فیلم ­هایش سرآغاز مستندهای رمانتیک آمریکایی شد. از دیگر فیلم­های مهم فلاهرتی می ­توان به «موانا» (۱۹۲۶)، «مردی از آران» (۱۹۳۴) و «داستان لوییزیانا» (۱۹۴۸) اشاره کرد.

شیوه مستندسازی فلاهرتی بر دیگر مستندسازان تاثیرگذاشت و باعث شد آن­ها نیز از مرزهای کشورشان خارج شوند و به مستندسازی در خارج بپردازند. این نوع از مستند را که در خارج از کشورِ سازنده­‌اش ساخته می­‌شود را مستند اگزوتیک می‌­نامند. یکی از مهم­ ترینِ این مستندها که چندین سال بعد از «نانوک شمال» ساخته شد، «علف» (۱۹۲۵) نام دارد. «علف» به کارگردانی مشترک سی.کوپر و اسکودساک، مستندی شکوهمند است که کوچ ایل بختیاری در فلات مرکزی ایران را به تصویر می­‌کشد.

با گذشت دو دهه از تولد سینما، نیروی عظیم سینما به صورت­ های مختلفی متجلی گشت. مستند که یکی از متعالی ­ترین صورت­ های سینماست، در طی این بیست سال جایگاه ویژه ­ای در بین مخاطبان و فیلمسازان کسب کرد. در سال ­های بعد، مستند دچار تحولات و دگرگونی‌­های فراوانی شد و به ابزاری برای استفاده‌­های گوناگون بدل گشت.

نویسنده: امیرحسین رضائی‌فر

برگرفته از بلاگ سینما مارکت

برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید:

آیکون کانال تلگرام خانه مستند