عاشقانه ای در وسط میدان جنگ/ فردا تکلیف مستند «شبیه سازی آقای زرد برای حضور در اسکار 2020 مشخص خواهد شد
عاشقانه ای در وسط میدان جنگ/ فردا تکلیف مستند «شبیه سازی آقای زرد برای حضور در اسکار 2020 مشخص خواهد شد
در میان ویرانههای جنگ و تصاویر عجیب کشتار بی رحمانه داعش، مستندسازی جوان دوربینش را به حلب برده و داستان انتظار مرد زردپوشی را تصویر میکند که قصهاش برای ما ایرانیها یادآور زن سرخپوش میدان فردوسی است.
ابوذکور که به دلیل تفاوت دینی، امکان ازدواج با معشوقهاش را نیافته پس از مدت ها با او دیدار میکند و در اولین قرارشان که مصادف با روز سقوط حلب است لباسی سراسر زرد میپوشد تا توسط او بهتر شناسایی شود اما خبری از معشوقه نیست. از آن روز به بعد ابوذکور با پوشش سراسر زردش همچون شبحی در ویرانههای شهر میگردد.
این مستند کوتاه با عنوان «شبیهسازی آقای زرد» به کارگردانی ماهان خمامیپور این روزها در جشنواره بینالمللی فیلم کلگری حضور دارد که در صورت کسب یکی از سه جایزه اول، واجد شرایط رقابت در شاخه بهترین مستند کوتاه جوایز اسکار 2020 خواهد شد.
اگر چه این مستندساز جوان میگوید که جایزه برای او امر چندان پر اهمیتی نیست: «نامردی است که بروی از جنگ و جنایت و بدبختی یک سری آدم، فیلم بسازی و بعد جایزه بگیری و حالت خوب شود و خوشحال شوی. من امیدوارم فیلم بیشتر دیده شود بلکه تلنگری به مغز آدمها بخورد و سوژه ای که انتخاب کردم به سرنوشت خوبی دچار شود.»
خمامیپور در باره آشناییاش با مرد زردپوش حلب یعنی ابوذکور توضیح میدهد: «پروسه سوریه رفتن من حدود دو سال طول کشید، گرفتن مجوزهای لازم، زمان برد و مجبور شدم تحقیقم را از ایران شروع کنم. با یک سری از دوستان عرب زبان ارتباط گرفتم و همین طور که در جمعشان میچرخیدم، یک ویدیو از کتک خوردنش دیدم. در حلب سوریه خیلی دنبالش گشتم. در پروسه جست و جوی او هر کس برایم یک داستان تعریف میکرد یکی میگفت جاسوس بشار اسد است، دیگری میگفت فاحشهخانهای داشته که اسمش زرد بوده و به همین خاطر زرد میپوشد، یکی هم میگفت طرفدار تیم حلب بود و… . هر کس یک داستان از او تعریف میکرد اما سراغش را که میگرفتم همه یک جواب داشتند: الان نمیدانیم کجاست، نمیدانیم زنده است یا مرده. به طور اتفاقی یک روز در حلب از سر خیابانی رد میشدم که ابوذکور را دیدم و با او کمی ارتباط گرفتم».
از کارگردان «شبیهسازی آقای زرد» درباره شباهت قصه این مستند به داستان زن سرخپوش فردوسی میپرسیم و این که قصه ابوذکور (مرد زردپوش حلب) هم همچون یاقوت (زن سرخپوش فردوسی) چقدر ساخته ذهن مردم است. خمامیپور میگوید: “این کهن الگو که عاشقی سرقرار معشوق، رنگ لباسی را انتخاب کرده در همه جای دنیا تکرار شده و مختص زن سرخ پوش فردوسی نیست. شبیه آن را در سوئد و آلمان و … هم داریم.»
او در توضیحات تکمیلی میافزاید: «هر کس داستان خودش را از این مرد میگفت، من هم تصمیم گرفتم داستان خودم را از مردی بسازم که صحبت نمیکند. ایدهای که مستند را ساختم ایده جنگ خلیج فارس بودریار بود؛ این که از یک جایی به بعد حقیقتها ساخته میشوند. روند داستان فیلم یکهو در لحظه اوج یعنی کتک خوردن ابوذکور میچرخد. این مستند را ساختم تا شاید مخاطب شک کردن به مستند را یاد بگیرد چون مستندها هم میتوانند دروغ باشند. شاید حقیقتی که نشان میدهند تنها بخشی از یک حقیقت است.»
برای آنهایی که خمامیپور را با مستندهای «روی زیر زمین» و «بهتر از زندگی» میشناسند کمی عجیب است که در زمان جنگ به سوریه رفته باشد و فیلمی در این باره بسازد. مستند «روی زیر زمین» او درباره زندگی 2 «بی بوی» (برک دنس) ایرانی است که هریک از آنها در فستیوال سالانه «ردبول بی سی وان» حضور پیدا کرده و به دنبال خواستههای خود هستند. او که به قول خودش با بچه های underground (زیر زمینی) کار می کند و کلیپ می سازد، در پاسخ به این سوال میگوید: «از زمانی که وارد سوریه شدم اولین سوالی که هر کس میپرسید این بود که چه کسی تو را به سوریه راه داده و اینجا چه میکنم. میخواستم سوریه را ببینم چون روایتهای گستردهای در مدیاهای مختلف میشنیدم. نمیتوانستم تشخیص بدهم که همهی حقیقت چیست. ویدیوهایی که همگی یا درباره فرمانده های جنگی بود و نظامیان و یا درباره بمباران و کشت و کشتار. ولی همه جنگ و اتفاقی که در آن مناطق میافتاد نمیتوانست فقط همین باشد. آدمهایی هم آنجا هستند که زجر میکشند ولی کسی داستان آنها را نمیگوید. انگار آنها برای هیچ کس مهم نیستند. آقای زردپوش یکی از همین آدمهاست که اصلا بود و نبودش برای هیچ کس مهم نیست. من در سوریه دنبال داستان همین آدمهای معمولی میگشتم. تنها «شبیهسازی آقای زرد» را هم نساختم. «یک جفت شهر» و «تماشای دیگری» را هم ساختهام که در جشنواره ها شرکت میکند. یک مستند هم در باره تنها سینمای باز شهر حلب ساختم که وسط جنگ هم فیلم نمایش میداد. اسم ابتداییاش فعلا «خانم سینما» است. اینها مجموعه سوژه هایی بود که برای هیچ جناح سیاسی یا حزب و گروهی مهم نیست. از مجموع این مستندها نمیشود برداشتی غیر از این داشت که تنها چیزی که جنگ به بار می آورد خرابی و کشتار است. وظیفه سینما نهایتا همین است که آبی روی آتش جنگ بریزد اگر چه این روزها مدیاها جنگ میسازند اما امیدواریم با کمک سینما کاری کنیم که کشورمان دچار جنگ نشود».
فضای عاشقانه و احساسی در صحنه کشتار
مستند کوتاه «شبیهسازی آقای زرد» در حالی چشم انتظار اعلام نتایج جشنواره کلگری کانادا برای حضور در اسکار 2020 است که سال گذشته نیز مستند کوتاه «برد» حمید جعفری با دریافت جایزه از جشنواره نیواورلئان به آکادمی اسکار معرفی شد و برای اولین بار توانست به عنوان نماینده ایران در این رقابت شرکت کند. در آن ایام مستندسازان با نگارش نامهای به وزیر ارشاد درخواست کردند تا با کمک مالی به صاحبان این مستند، شرایط موفقیت این فیلم در جوایز اسکار 2019 هموار شود. روند داوری فیلمهای کوتاه مستند، متفاوت از فیلم های بلند سینمایی است و بعد از پذیرفته شدن فیلمها معمولا تهیهکننده یا پخش کننده اثر سراغ مهم ترین شرکت های تبلیغاتی می روند و تبلیغات فیلم را به آنها می سپارند که با ایجاد فضای تبلیغاتی مناسب، امکان نمایش فیلم ها را برای اعضای آکادمی فراهم می کنند. یکی از امتیازات این شرکت ها در دست داشتن لیست داوران آکادمی و امکان ارتباط با آنهاست.
زکریا زرگانی پخشکننده بین المللی فیلم «شبیهسازی آقای زرد» درباره روند حضور این مستند در فستیوالهای جهانی و برنامههایش برای موفقیت در اسکار میگوید: «مسیر پخش بین المللی این مستند را با دو جشنواره a شروع کردیم چون استراتژی ما استراتژی معرفی به اسکار بود البته جشنوارههای بزرگ دیگری هم هستند که منتطر تاییدشان هستیم.»
او در ادامه میافزاید: «بحث پخش فیلم مستند در ایران همچنان با کمبودهای قابل توجهی روبهروست . کارگردانها دلشان میخواهد هر طور شده فیلمشان را به فستیوالها بفرستند در صورتی که این کار به یک روند تخصصی نیاز دارد. تخصص ما کار کردن روی پخش مستند است و همه نکات را اعمال میکنیم. برای فیلم پوستر اختصاصی معنادار و عمیق طراحی شده و موسیقی فیلم با ساز اختصاصی ساخته شده است. نریتور یا راوی، فیلم را به زبان انگلیسی روایت میکند.»
این پخشکننده بینالمللی اما امتیاز اصلی فیلم برای دیده شدن در جشنوارههای جهانی را فضای متفاوت آن عنوان میکند: «هر وقت فیلمی از مناطق جنگی میبینید انتظار دارید که صحنههای کشت و کشتار یا آوارگی مردم و خراب شدن شهر و … را ببینید. همه در سوریه فیلم جنگی ساختند اما «شبیهسازی آقای زرد» فضای احساسی و شاعرانه و عاشقانه را مد نظر داشته و نگاه کاملا متفاوت و فرمیک به ماجرای جنگ در سوریه دارد و کاملا بی طرف است.»
او درباره برنامهریزیها برای اکران داخلی مستند «شبیهسازی آقای زرد» هم توضیح میدهد: «تلاشمان این است که برای بهمنماه این مستند را به همراه «حلب سکوت جنگ» و مستند دیگری با محوریت زنانی که در جنگ سوریه مسئولیت خانواده و معاش آن را بر عهده داشتند را در یک باکس در گروه هنر و تجربه اکران کنیم.»
زرگانی در خصوص فضای مشترک این سه مستند میگوید: «یک نکته کلی را مد نظر داشتیم. آنچه تاکنون در تصاویر ضبط شده از فضای جنگ سوریه دیدهاید فضای خیلی خشنی است اما ما سعی کردهایم فضای سوریه را واقعیتر نشان دهیم. فضای واقعی سوریه، مردمی است که امید به زندگی دارند، عاشق میشوند، زندگی میکنند، ناامید نمی شوند و همچنان با مسائلی مثل داعش و خشونتهای آن دست و پنجه نرم میکنند».
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: