یادداشتی بر مستند اندوهبار «با صبر؛ زندگی»: کینه های شیطانی داعش در پس یک تبادل

مستند «با صبر، زندگی» نمایانگر تصاویری است که طبق یک قرار از پیش گذاشته شده، بناست مبادله‌ای بین داعشی‌ها و خانواده‌های سوریه‌ای انجام شود که در این بین شاهد حیله داعشی‌ها هستیم.

به احترام همه مظلومان جهان و به احترام زنان و کودکان مظلوم فوعه و کفریا، به احترام مظلومیت مدافعان حرم و به احترام هنرمندان مستندساز که مانند مدافعان حرم، جانشان را کف دست می‌گیرند تا مظلومیت مردم، شهدا و اسرای عاشورای امروز در سوریه و عراق را به تصویربکشند و معنای حقوق بشرامریکایی را به گوش جهانیان برسانند.

مستند «با زندگی صبر» مستندی است که صبر، همچون نام فیلم، با زندگی شخصیت هایش تنیده شده است. مستند جدید وحید فراهانی که درباره اتفاقات سوریه و ظلم و جنایت داعش است؛ درباره تعدادی از خانواده های سوری ساکن در «فوعه» و «کفریا»، واقع در جنوب غرب حَلَب که اکثرشان هم زنان و کودکان و سالخوردگان هستند و پس از تحمل دوسال رنج زندگی مشقت بار توأم با گرسنگی و تشنگی و ترس های ناشی از موشک باران های پی در پی و حمله های وحشیانه داعش و درواقع، دو سال تحمل محاصره و اسارتی سخت و جانکاه در روستای محل زندگی خود، قراراست با خانواده های گروه های مسلح داعشی مبادله شوند و وحید فراهانی- مستندساز ایرانی- و گروه کوچک او، پس از به تصویرکشیدن آزادسازی شهرهای «نُبُل» و «الزهرا» با مستند «با مرگ، زندگی»، اکنون رفته اند که حماسه شورآفرین این تبادل را به تصویر بکشند؛ اما غافل از اینکه کینه های شیطانی و جنایتکارانه داعش و تزویرهای حقوق بشرامریکایی، سرنوشت دیگری رقم می زنند؛ هم برای اسرا که اکثرشان زنان و کودکان هستند و هم، برای وحید فراهانی و تصاویر دوربین های گروه کوچک فیلمسازی او که در شرایطی بسیار سخت که دیگر نمی توانند به دنبال فُرم باشند، اما به رغم این، سعی می کنند، همراه مضمون و محتوای بِکرفیلم، فُرم اثرشان را هم، خوب ارائه دهند.

این مستند  که از آثار خانه مستند انقلاب اسلامی است، در روز 13 تیرماه در سینما فلسطین رونمایی شد. سالن، تقریباً پُر بود، تا جایی که هنوز دقایقی از پخش فیلم نگذشته بود که عده ای هم، روی پله های گوشه های سالن نشسته بودند و مشغول تماشای فیلم بودند. فیلم در میان نشان دادن تصاویری از چهره های معصوم کودکان مظلوم سوری و چند اتوبوس و ماشین به آتش کشیده شده توسط داعش، روایت خود از ماجرای فوعه و کفریا را شروع می کند و کم کم به ماجرای تبادل اسرا می رسد. خانوادهای اسیری که همسر و سه فرزند ابوزهرا، یکی از رزمندگان مدافع حرم سوری که فراهانی قبلا با او مصاحبه ای هم کرده است و پدر و مادر ابوعلی – راننده گروه فیلمسازی وحید فراهانی- در میان آنها دراتوبوس های حامل خانواده های اسیر فوعه و کفریا هستند.

دلهره و اضطراب خانواده ها و حتی گروه های خبری و فیلمسازان و عکاسانی که خود را به محل تبادل اسرا رسانده اند و همه شان منتظر رسیدن اتوبوس ها هستند، با کوبش های پشت سرهم موسیقی فیلم که خوب هم روی تصاویر نشسته است، به مخاطب منتقل می شود و همراه بیشتر و بیشتر نمودن دلهره ها و اضطراب ها، گذشت لحظه ها را برای رسیدن ماشین های حامل اسرا که بیشترشان هم زنان و کودکان و سالخوردگان هستند را نیز، برای همه آنهایی که طعم انتظار را جُرعه جُرعه می چشند، کندتر و کندتر می‌کند.

اما ناگهان خبری، همه افرادی که منتظر رسیدن اتوبوس ها هستند را به تلاطم می اندازد و چند لحظه بعد، چند تصویررسیده به تلفن همراه یکی از افراد منتظر، انگار همه کسانی که برای رسیدن ماشین های حامل اسرا لحظه شماری می کردند را به زمین می کوبد.

خبر یک فاجعه عظیم که قابل وصف نیست، اِلّا این که گوشه ای، فقط گوشه ای از آن، با دوربین های فیلمسازان و عکاسان به تصویر کشیده شود.

ابوزهرا، رزمنده قوی هیکل سوری، دیگر طاقت نمی آورد و با شنیدن خبرشهادت همسر و سه فرزندش، کمر خم می‌کند و پا سست، و سپس، روی زمین می‌افتد و از حال می‌رود. ابوعلی، هنوز از پدر و مادرسالخورده اش خبری ندارد و با اضطراب، دائم سعی می کند تماس بگیرد تا شاید بتواند خبری هم از آنها بگیرد. سپس، کم کم گوشه هایی، فقط گوشه هایی از فاجعه عمیق و غیرقابل وصفی که داعشی‌های پرورش یافته در دامان شیطان بزرگ امریکا، رقم زده اند، به نمایش درمی آید.

منبع: خبرگزاری فارس

برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: