«گزارش آشوب»؛ روایتی مختصر از تابستان ملتهب 1360
«گزارش آشوب»؛ روایتی مختصر از تابستان ملتهب 1360
«گزارش آشوب» توانسته گزارشی جامع و موجز از سیر حوادث منتهی به تابستان ملتهب 1360 را با ریتمی مناسب به مخاطب عرضه کند. به این ترتیب بیننده میتواند تجربهای هرچند اندک و بافاصله از واقعیت ناامنی شهری و ترور را به تماشا بنشیند.
خبرگزاری فارس- گروه سینما: برای آن دسته از ایرانیانی که بخش عمده عمر خود را در دهه هفتاد به بعد گذراندهاند و خاطره روشنی از تجربه زیستن در سالهای پایانی دهه پنجاه و ابتدای دهه شصت ندارند، درک آن روزهای عجیب و غریب کار سختی است. روزهایی سرشار از بیم و امید، تنش، بیثباتی، آشفتگی و البته معطر به خون شهدای انقلابی و مزین به ایثار مردم فداکار و امیدوار به نظام انقلابی.
در بین این سالها، سال 1360 موقعیت استثنایی عبرتآور و عجیبی دارد. سرعت رویدادها در ساحت سیاسی ایران آن سال، شگفتآور است؛ آنگونه که تعدد حوادث و تغییر کارگزاران سیاسی آن یک سال، گاه با برشی صدساله از تاریخ یک کشور برابری میکند.
سال خون، ترور و بی ثباتی
سال1360 با اوجگیری اختلاف میان ابوالحسن بنیصدر رئیس جمهور وقت ایران و مجلس که بیشتر کرسیهای آن در اختیار حزب جمهوری اسلامی بود آغاز شد. از سوی دیگر، ارتش بعث عراق هم با تمام توان پیشروی خود را در جنوب و جنوبغرب کشور ادامه میداد. اغلب شهرهای این مناطق یا اشغالشده و یا در معرض اشغال بودند. رویکرد نظامی خاص بنیصدر و کارشکنی او در قالب نیروهای سپاه و ارتش نیز به تشدید این وضعیت کمک کرده بود. سازمان مجاهدین خلق نیز به تدریج با صدور بیانیههای تند و تنشزا ماهیت درونی خود و عناد با امام خمینی(ره) و نظام جمهوری اسلامی را آشکار میکرد. این اختلافات و کارشکنیها در پایان بهار و آغاز تابستان 1360 به اوج رسید و در مدتی کمتر از 10 روز به رخدادهایی خونین و اسفناک انجامید.
دستور رهبران سازمان مجاهدین خلق برای ورود این سازمان به فاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی، اعلام عدم کفایت ابوالحسن بنیصدر برای ریاست جمهوری از سوی مجلس و برکناری وی، سوء قصدبه آیتالله خامنهای امام جمعه تهران در ششم تیرماه که به مجروحیت ایشان انجامید و سرانجام شهادت آیتالله بهشتی و تعداد زیادی از مسئولان و مدیران سیاسی و اقتصادی کشور در حادثه هفتم تیرماه، رویدادهایی بود که در کمتر از یک هفته رخ داد.
هرکدام از این اتفاقات به تنهایی برای ایجاد بحرانی فراگیر و زمینزدن یک نظام سیاسی کافی بود. در کنار این حوادث باید به ناامنیهای مختلف شهری نیز اشاره کرد که سازمان مجاهدین در گوشه و کنار کشور رقم زد.
این روند در شهریورماه با انفجار دفتر نخستوزیری و شهادت محمدعلی رجایی رئیس جمهور و محمدجواد باهنر نخستوزیر تازه منتخب به اوج رسید.سرانجام با برخورد قاطع نیروهای نظامی و امنیتی و البته همکاری مردم داغدیده و انقلابی در پاییز و زمستان همان سال کاهش یافت. حمله نیروهای امنیتی به خانه تیمی سران مجاهدین خلق در نوزدهم بهمن 1360 رامیتوان نقطه عطف این فرایند دانست.کشتهشدن موسی خیابانی، اشرف ربیعی و آذر رضایی همسر موسی خیابانی از مهرههای اصلی و نوزده نفر از نیروهای سازمان مجاهدین، ضربه سختی به این گروهک وارد کرد.
اقدامات تروریستی سازمان مجاهدین خلق در سالهای بعد نیز ادامه داشت و دامنه آن حتی تا دهه هفتاد و هشتاد نیز کشیده شد اما از حیث عمق و تعداد، با سال خونین60 قابل مقایسه نبود.سالی که در ذهنیت ایرانیان با آشوب، تنش، ترور و بی ثباتی ماندگار شده است.
روایتی مختصر اما جذاب از یک سال سخت
«گزارش آشوب» روایتگر همین ایام سخت و پرتنش است. این مستند به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا گیوهچیان و تهیهکنندگی رضا کریمی از محصولات خانه مستند در سازمان رسانهای اوج است. «گزارش آشوب» در ساعات پایانی ششم شهریورماه روی آنتن شبکه سه رفت تا نخستین پخش تلویزیونی خود را تجربه کند.
در این مستند 45 دقیقهای رخدادهای متوالی و سرنوشتساز 6 ماهه اول سال 1360 به شکلی اجمالی اما روشن و صریح بیان میشود. شایدهمین موجز وموثر بودن و پرهیز از اطناب را بتوان نقطه مثبت این مستند دانست شاید اگر مخاطب یا پژوهشگری بخواهداز این مستند به عنوان پروندهای جزئینگر درباره عملکردسازمان مجاهدین استفاده کند، بهره چندانی از آن نبرد، اما بینندهای که به دنبال دریافت اطلاعاتی فشرده و مفید از روند تحولات ابتدای دهه شصت است، تماشای این مستند برایش مفید خواهد بود.
«گزارش آشوب» همانگونه که از اسمش پیداست،روایت و گزارش را محور خود قرار داده و از ارائه تحلیل و واکاوی وقایع پرهیز میکند. به همین دلیل است که از قالب گفتوگو و یا بررسی آثار پژوهشی در آن خبری نیست. در عوض، وقایع و پیوند آنها با یکدیگر با ریتم مناسب بیان شده است.
آن چه در «گزارش آشوب» میبینیم
«گزارش آشوب» شروع و پایان مناسبی نیز دارد. مراسم تحلیف بنیصدر، اختلاف او با مجلس در جریان معرفی نخستوزیر و پذیرش اجباری و به نوعی تحمیلی محمدعلی رجایی در این جایگاه، سکانسهای نخستین این مستند است که مستندساز بهجا و بهاندازه به آن میپردازد و وارد جزئیات نمیشود.حادثه 19 اسفند 1359 دانشگاه تهران و درگیری و اغتشاش در سخنرانی بنیصدر که با واکنش تحکم آمیز او در پشت تریبون همراه شد. نقطه اتصال این بخش با رخدادهای بعدی است.
این بخشها زمینه را برای روایت حوادث اصلی در تابستان 1360 فراهم میکند.ترور آیتالله خامنهای، شهادت آیتالله بهشتی در هفتم تیرماه و شهادت شهیدان رجایی و باهنر در هشتم شهریور، سه رخداد تلخ و محورهای اصلی این روایت هستند. البته در کنار آن وقایعی همچون اختفای بنیصدر و فرار او به فرانسه به همراه رجوی، ترورها و اغتشاشات شهری مجاهدین، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در مرداد و مهر همان سال و شهادت چهرههایی همچون حجتالاسلام قدوسی و آیتالله ربانی املشی، سوءقصد نافرجام به حبیبالله عسگراولادی و ترور محمد کچویی و اسدالله لاجوردی در محوطه زندان اوین که به شهادت کچویی منجر میشود نیز به شکلی مختصر بیان میگردد. در کنار این رخدادها، قاطعیت و هدایتگری امام خمینی (ره) نیز به خوبی در قالب بیانات ایشان به تصویر کشیده شده است.
ماجرای شهید سوم یک ترور
یکی از بخشهای جذاب و عبرتآموز این مستند، قضیه نفوذ محمدرضا کشمیری عامل انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور 1360 است؛ این عضو نفوذی سازمان مجاهدین خلق توانسته بود خیلی زود به ارکان سیاسی نظام نفوذ کرده و حتی جایگاه خود را تا دبیری شورای عالی امنیت ملی ارتقا داده بود.
تا چند روز پس از حادثه، از کشمیری به عنوان یکی از شهدای حادثه دفترنخستوزیری یاد میشد. حتی در بخشهایی از فیلم تشییع شهیدان رجایی و باهنر که به نظر میرسد برای اولینبار از تلویزیون پخش شد، مرحوم مرتضاییفر (وزیر شعار) از تریبون مراسم با هیجان خاصی از او به عنوان شهید سوم یاد کرده و از مردم عزادار میخواهد تا پیکر او را به سمت آمبولانس مشایعت کنند.
«گزارش آشوب» را میتوان روایت مستند و متناظر فیلم سینمایی«ماجرای نیمروز» محمدحسین مهدویان و از دیگر تولیدات سازمان اوج دانست. به عبارت دیگر، مخاطبی که آن فیلم را دیده، میتواند از این مستند به عنوان اثر مکمل نیز بهره ببرد.
این مستند توانسته گزارشی جامع و موجز از سیر حوادث منتهی به تابستان ملتهب 1360 را با ریتمی مناسب به مخاطب عرضه کند. به این ترتیب بیننده میتواند تجربهای هرچند اندک و بافاصله از واقعیت ناامنی شهری و ترور را به تماشا بنشیند. تجربهای که خوشبختانه سایه شوم آن در دنیای واقعی سالهاست که از جامعه ایران رخت بر بسته. شاید حوادثی همچون حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در خردادماه 1396 که حدود نصف روز طول کشید، تلنگری بر این بلور آرامش است تا برای مدتی کوتاه شرایط اضطراب و بیثباتی سال 1360 برای مردم تداعی شود.
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: