دو روایت از سیل / نقدی بر مستندهای «ماهر» و «روایت سیل»
دو روایت از سیل / نقدی بر مستندهای «ماهر» و «روایت سیل»
مهمترین وظیفه فیلمسازان مستند در مواجهه با رخدادها و حوادث طبیعی، پیگیری علل پیشآمد، بررسی جوانب و خطرات حادثه، نحوه رویارویی مردم و نیروهای امدادی و دولتی با موضوع، ارایه راهحل برای پیشگیری، پیشبینی و حل موانع به وجود آمده در بحران و همچنین روایت داستان و خاطره افراد حاضر در صحنه است.
دو فیلم مستند ماهر (مسعود دهنوی) و روایت سیل (مصطفی شوقی)، که در سیزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت، به نمایش درآمدند را میتوان تلاشی در راستای نیل به این اهداف دانست.
در چهار اپیزود روایت سیل، به سیلابی که در استانهای گلستان، خوزستان و لرستان اتفاق افتاده، پرداخته شده و در آخرین فصل آن، در قالب بخش بیمها و امیدها، به تشریح درسها و نکاتی که میتوان از آنها در پیشگیری و مدیریت سیل احتمالی بعدی استفاده کرد، پرداخته شده است. اما در مستند ماهر، با کمک خط داستانی مردی به نام ماهر که اصالتاً ترکمن است و برای عروسی خواهرش از ترکیه به آققلا آمده، سعی بر این بوده که با جزییات بیشتر، اتفاقات آن روزهای گلستان بررسی شوند.
این تفاوت دیدگاه و راوی در این دو مستند، منجر به این شده که در مستند اول با بهرهگیری از گزارش، مصاحبه، عکس، فیلمهای هوایی، تصاویر موبایلی، مکالمات ضبط شده مسئولین و همچنین انعکاس نظرات کنشگران (از کارشناسان رسانه و شبکههای اجتماعی گرفته تا متخصصان حوزه جامعهشناسی و سیاست) رخداد سیل در سه استان مذکور، تشریح شود اما مستند دوم، بدون تلاش مستقیم، به واکاوی علل سیل در آققلا، به تلاش نیروهای مردمی با تأکید بر زندگی شخصی و احوالات روزانه ماهر، اهتمام میورزد. همین گوناگونی و تنوع در روایت، منجر به این شده که روایت سیل، بیش از آنکه رویکرد مردمی در سیل اخیر را مورد توجه قرار دهد، به توضیح و تفسیر عوامل این رخداد، نقش مسئولین محلی، سیاسیون، ناکارآمدی دولت، مشکلات و موانع اقتصادی، آسیبهای محیط زیستی و همچنین ضعف در ستاد مدیریت بحران بپردازد و در ماهر، انگشت اشاره فیلمساز، به سمت احساسات و مسئولیتپذیری مردم بومی و ناسیونالیسم ذاتی ترکمنها باشد و بیننده را از نوعی آگاهی جمعی مردم آققلا که به حس وفاداری و شور و دلبستگی آنها به میهن، منجر میشود، آگاه کند. حسی که در ماهر به خوبی نمایان است و در نهایت در پایان باز فیلم، او را در دوراهی مهاجرت به ترکیه و ماندن در ایران بیندازد و هرچند که با وجود تلاش تیم مستند در سکانسهای پایانی، علقه شخصی ماهر، در جهت ماندن در وطن است، اما مخاطب را به تفکر و تأمل در آینده پیش روی او و خانوادهاش وادار کند.
در روایت سیل، هرچند که دید روزنامهنگاری، به دیدگاه مستندسازی، غالب است و بدون شک، به ریشه ژورنالیستی کارگردان اثر، مربوط میشود، اما شتابزدگی ذاتی حادثه (که در بطن هر رخداد غیرقابل پیش بینی همچون سیل، مستتر است) با تلاش در جهت همپوشانی چندجانبه کارگردان در مواجهه با سیلهای سه استان کشور، دست به دست هم دادند و به طورکل، مستند را در بیان صریح و دقیق موضوع، با لکنت مواجه کرده و به نوعی این اثر به نمایش مستندات به دست آمده، اکتفا کرده و با نریشنها نیز به توفیق لازم، نرسیده است. از سویی دیگر، هرچند این گروه فیلمساز، بر آن بوده که از گروه و نگاه خاص سیاسی در پیشگیری و مدیریت سیلهای مورد اشاره، جانبداری نکند، اما به واسطه نگاه گذرا و کمعمق به حادثه و سعی در رسیدن به خط واحد فکری و عملی در وقوع سیل، این مهم، به درستی محقق نشده است. هرچند که روایت سیل در فصل چهارم و اپیزود بیمها و امیدها، به نگاه دقیقتر و کارشناسیتری برای پیشگیری و پیشبینی از وقوع چنین رخدادهایی می رسد و به اهمیت رسیدگی بیشتر و خرید تجهیزات و بیان ضعفها و تشریح اشکالات موجود میپردازد و مدیران و مسئولین را به توجه هر بیشتر به محرومیتهای مردم این استانها، معطوف میکند.
در ماهر، موضوع، به گونه دیگری است. در این مستند، علاوه بر اینکه به طور اختصاصی، به نمایش مشکلات مردم روستای سقر یلقی در سیل پرداخته میشود، به وضعیت کسب و کار ترکمنها و محرومیتهای این مردم در کسب شغل و خانه و امکانات اولیه زندگی نیز توجه میشود؛ مشکلاتی که ماهر را برخلاف میل و علاقهاش، وادار به مهاجرت به ترکیه و دوری از خانواده کرده و با سیل، او را در مسقط الراس اجدادیش، زمینگیر کرده است. هرچند که مستند ماهر، در فیلمبرداری، مشکلاتی دارد و تعداد تصاویر فلو به جهت عدماستفاده از تجهیزات مناسب و عدمتسلط تیم فیلمبرداری، زیاد شده، اما پای میز تدوین، به فیلم بهتری، تبدیل شده و توانسته تا اندازهای در بیان داستانش، موفق باشد.
نکته مغفول و دور از نظرمانده و مهم در مورد هر دو مستند، بهره نبردن از موسیقی فولکور و بومی مناطقی است که این مستندها در آنها ساخته شدهاند. همراهی نوازندگان و خوانندگان محلی این سرزمینها در غمها و شادیها با مردم، بر هیچ کس، پوشیده نیست و نقش مهم آنها در تسکین این دردها و آلام نیز غیرقابلانکار است؛ بهویژه در مستند ماهر، که در آن از موسیقی و صدای خنیاگران ترکمن؛ یعنی بخشیها و خلیفهها استفادهای نشده است.
در پایان، با توجه به ارجاعات سیاسی و دعواهای ظاهراً ریشهدار استاندار معزول گلستان و نماینده مجلس آن استان و همچنین پیگیری انجام نکات مهم و استراتژیک ذکر شده در اپیزود چهارم روایت سیل در جهت پیش گیری از چنین اتفاقاتی در آینده و همچنین بررسی وضعیت جبران خسارت و حل مشکلات مردم آق قلا در مستند ماهر، به نظر میآید لزوم ساخت مستندهایی با هدف پیگیری و رسیدن به نتیجه در موارد این چنینی، بیش از پیش، احساس میشود.
به قلم: احسان طهماسبی
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: