منشور حقیقت: نگاه کارگردان روایت فتح به نسبت میان مستند با حقیقت
منشور حقیقت: نگاه کارگردان روایت فتح به نسبت میان مستند با حقیقت
ماهنامه سوره در شماره 12 خود (اسفند 1368) سرمقاله ای منتشر کرده از سید مرتضی آوینی. او در این روزها که هنوز یک سال از پایان جنگ نگذشته، بحثی را آغاز می کند درباره نسبت سینما با واقعیت و پس از آن به مخاطب خود می گوید که چطور در طول جنگ و در قالب روایت فتح، تـلاش کرده که، واقعیت جنگ را به مخاطب خود نمایش دهد. سی سال بعد از نگارش این مقاله، مطالعه آن حتما برای مخاطب جالب خواهد بود چرا که مثلا آوینی از مشــکلات خود در زمینه فیلمبرداری فیلم های مســتند در طول جنگ نوشــته و این که چطور فیلمبرداری با دوربین های سنگین آن روزها باعث می شد که این گروه فیلمبرداری و مستندسازی از «واقعیت» دور بماند و از این رو به روش هــای دیگری برای فیلمبــرداری فکر می کند و وقتی دوربین های سبک 16 میلی متری روی کار می آید؛ چقدر به ایده او بــرای نزدیکی به واقعیت کمک می کنــد. نکته جالب توجه دیگر این اســت که آوینی حتی معتقد است که حضور دو نفر به عنوان کارگردان و فیلمبردار می تواند باعث دور شــدن از سینمای واقعی شود و از این رو هر دو نقش را در یک نفر خلاصه می کند.
اما آنچه برای من جالب توجه اســت، نوع نگاه آوینی به واقعیت اســت. او بر اســاس ادبیات دینی و مذهبی، واقعیــت را در دو بخش «آفاقی» و «انفسی» دسته بندی می کند. واقعیت آفاقی از نظر او همان واقعیت های مادی و بشــری اســت که در قالب تئوری های غربی، در مکتب رئالیســم یا به گفته او نئورئالیسم، روی آن تاکید می شــود. با این حال آوینی معتقد است که این واقعیت های بشری همه واقعیت نیستند. بر این اساس است که او مقایسه ای بین مســتند روایت فتح و فیلم جست وجو2 انجام می دهد که توسط امیرنادری ساخته شــده و در سال 1360 به نمایش درآمده است. او از مخاطب می پرسد که به راستی کدام یک نمایانگر واقعیت هستند؟
نظر آوینی این اســت که «روایت فتح» نگاهی واقعی به جنگ دارد چرا که در آن به واقعیت های انفســی نیز نگریســته شده اســت. او معتقد است که بخشــی از موانع دسترسی به واقعیت، موانع تکنیکی نظیــر آن چیزهایی اســت که کمــی بالاتر در خصوص دوربین فیلمبرداری یا حتی چینش گروه تولید گفتیم. بخشــی دیگر از این موانع به گروه ســاخت فیلم برمی گردد. به عقیده آوینی، آن ها باید خود (خود نفســانی) را نیز از ســر راه بردارند و با عینکی شــفاف به واقعیت نگاه کنند و به طور مثال ایثار و مجاهدت رزمندگان را ببینند. آنچه البته در این نگرش، به آن توجه نمی شود تکثر فیلمسازها و تکثر ایدئولوژی های آن هاست. ما به عنوان ناظر بیرونی می توانیم به این داوری برسیم که اگر واقعیت فیلم ساخته مرتضی آوینی با واقعیت فیلم امیر نادری متفاوت اســت، دقیقا به این خاطر است که این دو فیلم، ساخته ی دو فیلمســاز با نگرش های مختلف است.
اگر مانند آوینی معتقد باشــیم که حقیقت در جهان واحد است و البته قابل دســترس، آنگاه لزوما باید نسبت واقعیت در این دو فیلم را با حقیقت جنگ، بسنجیم اما اگر چنین اعتقادی نداشته باشیم و بگوییم، هر کسی خواهد توانســت بخشی از واقعیت را ببیند، آنگاه است که هیچ فیلمســازی را به خاطر نپرداختن به واقعیت سرزنش نخواهیم کرد. تا اینجای کار، دو فیلم از بخش آوینی جشنواره سینما حقیقت امســال را دیده ام. «روایت سیل» مصطفی شــوقی و «پیرمرد و خواننده» امیر اصانلو. دســت بر قضا به خاطــر کارم، با هر دو موضوع یعنی ســیل 98 و ماجرای ســوریه نیز از نزدیک دست و پنجه نرم کــردم و حتی روایت ســیل را خودم، چهــار روز از نزدیک و از میــان گل و لای و دریای عظیم آب در خوزســتان، برای نشریات و خبرگزاری ها روایت کردم. از این روست که باید به حکم «مشــت نمونه خروار» بخش آوینی جشــنواره امسال را مانند منشــوری عظیم توصیف کنیم. منشــوری که حقیقت چونان آفتاب یه 31 کارگــردان این بخش می تابــد و آنگاه، 29 پرتوی مختلف از واقعیت از آن، منتشــر می شــود. حالا که نمی توانیم، مســتقیم به آفتاب نگاه کنیم، شاید بهتر باشد که از دیدن این 29 پرتو که هر یک رنگ های مختلفی از رنگین کمان را دارند لذت ببریم و البته هنگام ارزشــیابی هر مستند، به ایده آوینی هم فکر کنیم که هوشــمندانه، بخشــی از واقعیت را نوع نگرش کارگردان یا تیم تهیه، به واقعیت های مادی یا بشــری، دانسته بود.
به قلم: مصطفی مسجدی آرانی
منبع: چهارمین شماره بولتن سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: