روایت سوم انقلاب / یادداشتی از مصطفی شوقی، مستندساز و روزنامه نگار
روایت سوم انقلاب / یادداشتی از مصطفی شوقی، مستندساز و روزنامه نگار
به گزارش روابط عمومی خانه مستند، عصر روز دوشنبه 16 بهمن ماه، به مناسبت ایام دهه فجر، جلسه نمایش و نقد مستند «طیب» از آثار خانه مستند در دبیرستان فرهنگ تهران برگزار شد که در این جلسه، مصطفی شوقی، کارگردان مستندهای «هویدا» و «علم، مردی برای تمام فصول» به همراه مهدی مطهر، مستندساز و تهیه کننده این دو اثر از طرف خانه مستند حضور یافتند. در ادامه، یادداشت مصطفی شوقی را درباره این جلسه می خوانید:
بعد از ظهر دوشنبه که هنوز خبر تعطیلی روز سه شنبه مدارس در میان تاییدها و تکذیب های آموزش و پرورش و استانداری گرفتار شده بود، به دعوت مسئولان دبیرستان فرهنگ برای نمایش و بعد گفت و گو با دانش آموزان در مورد مستندهای تاریخی و روایت هایی از تاریخ انقلاب اسلامی رفتم. دبیرستان فرهنگT همان طور که معلوم است از بهترین دبیرستان های علوم انسانی در ایران است و اکثریت دانش آموزان آن طیفی را تشکیل داده اند که از آنها با عنوان بچه های انقلاب نام برده می شود.
با این توضیح فیلم مستند «طیب» به تهیه کنندگی دوست خوبم مهدی مطهر را با دانش آموزان دیدیم؛ مستند «طیب» درباره زندگی و زمانه و مرگ طیب حاج رضایی، لوطی بزرگ تهران است که در 28 مرداد 1332 تاج بخش لقب گرفت، اما در 15 خرداد 1342 روبروی حکومت ایستاد و برای زندگی کردن چانه نزد. روایت پر افت و خیز زندگی این مرد، گویی داستان تاریخ معاصر ایران با تمام شاخصه هایش است.
پس از پایان فیلم با بچه های فرهنگ در مورد فیلم و روایت های تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی حرف زدیم. بیشتر بچه ها مستند انقلاب 57 شبکه من و تو را دیده بودند و در مقایسه با مستندهای تاریخی که از تلویزیون پخش می شود صحبت می کردند. نکته مهمی که مورد پرسش قرار می گرفت این بود که روایت صحیح تاریخ انقلاب اسلامی ایران چیست؟
ما با دوگانه ای از روایت روبرو هستیم که از یک سو از بیرون مرزها با پمپاز بسیار سعی می کند، آنچه که در این 40 ساله بوده را مخدوش کند و در مقابل، روایتی داخلی که گاه با انحصار بیش از اندازه راه را بر هر گونه روایت دیگر می بندد. از همه بدتر، در نزد مخاطبانش هر دو روایت یعنی روایت من و تویی و روایت انحصاری به دام مقایسه امروز و دیروز افتاده اند.
حقیقت انقلاب اسلامی بیش از آن که در نزد راویان تاریخ باشد، در نزد مردم ایران است. آنها بیش از هر کسی می دانند که چه کرده اند و چه درخواستهایی باعث شد که رژیم شاهنشاهی سقوط کند. روایت من و تویی می خواهد بگوید که مردم نمی دانسته اند چه می کنند؟! این توهین به مردم البته در قالب بسته بندی زیبا و حرفه ای با ارائه تصاویری جالب توجه در معرض دید مخاطب قرار می گیرد اما در تحلیل وقایع وا می ماند. در مقایسه اما روایت رایج با چهره های تکراری، حرف های شعاری و مرزبندی های جناحی در دام تکرار و تکرار مخاطب را دلزده کرده است و حتی متاسفانه اگر حرف راستی هم بزند به قدری بد بسته بندی شده که خریداری ندارد.
در این میانه، آن چیزی که به بچه های فرهنگ گفتم این نکته بود که سعی کنند هر واقعه ای را در زمان خودش و با اقتضائاتی که دارد بررسی کنند. اگر انقلاب شد، به دلایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و از همه مهم تر روح حاکم بر جامعه و تاثیری که سلطنت در طول تاریخ 200 سال اخیر بر زندگی مردم گذاشته است، توجه کنند. مسائل را تک قطبی و به صورت مجرد تحلیل نکنند. همه طرف های ماجرا را ببیند و حرف های آنها را بشنوند.
شاید بسیاری ندانند که از منتقدترین افراد به شیوه سلطنت پهلوی دوم، به دلایل بسیار همان کارگزاران پهلوی هستند. با مروری به خاطرات بی شمار این افراد، البته بعد از پیروزی انقلاب و در زمانی که دیگر روی کار نبوده اند، می توانید این مساله را دریابید. پس به آنها گفتم شنیدن حرف ها و بررسی و حتی شک به آن و در نهایت راستی آزمایی این روایت ها چیزی از عظمت انقلاب اسلامی کم نخواهد کرد.
در چهل سالگی انقلاب اسلامی و با عبور از بحران های بسیار، حالا اما استفاده از شیوه های روایی ابتدای انقلاب برای مخاطب جوان و اتفاقا بسیار جستجوگر امروز، نه تنها کمکی به بازسازی روایت انقلاب نخواهد کرد که شاید تبدیل به ضد روایت هم شود.
در پایان گفت و گو با بچه های دبیرستان فرهنگ، خبر دادند که بالاخره کمیته اضطراری آلودگی هوا، مدارس تهران را تعطیل کرده است، موجی از شادی و خوشحالی جمع را در برگرفت! نسل امروز همین قدر خوشحال و احساساتی است؛ پس همین قدر که پردغدغه برای سلامتی جسمی کمیته تشکیل می دهیم باید بدون قاب بندی ذهنی برای فراهم کردن بروز زمینه های فکری آنها هم کوشش کنیم.
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: