نگاهی به مستند «فرش عرش» ساخته روح الله توکلی

نگاهی به مستند «فرش عرش» ساخته روح الله توکلی

نگاهی به مستند «فرش عرش» ساخته روح الله توکلی
۲۴ آذر ۱۴۰۱

هانری کربن، مستشرق سرشناس فرانسوی، کتاب سترگ خود را «اسلام ایرانی» نام نهاده است. شاید به این تعبیر که ایرانیان نگاه سرشاری به دین اسلام و آیین تشیع داشته‌اند. یکی از مظاهر بارز میل و توسل ایرانیان شیعه، زیارت مزار بزرگان دین و توسل به ایشان است. داستان فرش عرش نیز از همین نقطه آغاز می شود.

علی حکیمی یکی از تجار و بافندگان به نکته‌ بسیار درخشانی اشاره می‌کند که در واقع پند اخلاقی خیلی مهمی است. او حاضر نیست که در مورد فرش هایی که برای حرمین شریفین بافته و انتقال داده، حرفی بزند. او با همان لهجه شیرین اصفهانی می‌گوید کارش را زمانی انجام داده که کسی از آن خبر نداشته است. این معامله‌ای بین او و خدای خودش است و اگر کسی از این موضوع باخبر شود، خداوند خواهد گفت که قسمتی از این آبرو را از خلق دریافت کرده و همه‌اش برای خدا نبوده است.

«فرش عرش» در واقع مستند پرتره‌ای است درباره علی حکیمی که در سفری به عتبات عالیات و در نجف اشرف، توجه‌اش به نکته‌ای در مورد فرش‌های حرم حسینی جلب می شود، این که چنین فرش‌هایی در شأن حرم نیست و تصمیم می‌گیرد تا فرش‌هایی به آن‌جا هدیه بدهد.

او به دلیل شرایط خاص حرم، به سختی و با استفاده از قدم‌هایش می‌تواند فرشی در ابعاد هشت متر و چهار سانتی‌متر را اندازه‌گیری کند اما پس از برقرار کردن دار قالی و بافتن بخشی از آن به این نتیجه می‌رسد که در محاسباتش دچار اشتباه شده و فرش مورد نظر در نهایت هشت متر خواهد شد. در سفر دوباره و گفت‌و‌گو با تولیت حرم حسینی و استقبال آن‌ها اجازه می‌گیرد که به‌طور دقیق متراژ فرش مورد نظر را اندازه‌گیری کند و بعد از این کار است که پی می‌برد اشتباه او در محاسبه ابتدایی، درواقع اشتباه نبوده و فرش مورد نظر باید همان هشت متر باشد. او این را از الطاف غیب می‌داند و بعد از اهدای فرش بر آن می شود که در حرم مطهر دیگر امامان نیز فرش بگستراند.

نکته دیگری نیز که در فیلم به آن اشاره می شود آن است که بافندگان به محض این که پی می‌برند این فرش برای چه مکان مقدسی در حال بافتن شدن است، از گرفتن دستمزد خودداری می‌کنند. آقای حکیمی کار دیگری نیز انجام می‌دهد که همچنان معتقد است که دست غیب در آن جلوه دارد. او برای سر در ورودی حرم نیز فرشی می‌بافد با مضمون آیه ۴۶ سوره حجر «با سلامت و ایمنی وارد شوید» در ابتدا باید مجوز نصب چنین بافته‌ای را بگیرد و بعد از آن به وی گفته می شود که این فرش تا سه روز می‌تواند در سر در ورودی باقی بماند اما او می‌گوید هر بار که به حرم مشرف شده، این فرش را بر سر در دیده است.

در بخشی از فیلم، یکی از بافندگان که هرگز صورتش را نمی‌بینیم از آقای حکیمی درخواست می کند که برای دختر خانواده آبروداری چند قلم جهیزیه تهیه کند. این موضوع در ادامه فیلم، فراموش می شود و همچنان محور اصلی، بافتن فرش برای حرم مطهر است اما در واپسین نمای فیلم ناگهان آقای حکیمی چکی از کیفش در می‌آورد و به فردی می‌دهد که به شکل غیرمستقیم متوجه می‌شویم مربوط به همان مورد جهیزیه است. به این ترتیب خیرات و مبرات بافته شدن فرشی برای حرم شهید کربلا به خانواده‌ای می‌رسد که نه آقای حکیمی می‌داند کیستند و نه ما می‌دانیم اما آن که باید بداند می‌داند و حاجتی را برآورده می‌سازد.

اکنون بار دیگر به یاد همان جمله ابتدایی آقای حکیمی می‌افتیم؛ باطن ائمه اطهار همان می‌کند که باید. آقای حکیمی راضی نیست که بخشی از صواب این کارش را از کسی به جز خداوند بگیرد اما ظاهراً دست غیب می‌داند آن‌چه را که ما نمی‌دانیم و می‌کند آن‌چه را که خاطر خواه آن است و صواب دیگری نیز برای آقای حکیمی می‌نویسد.

به قلم: شاهپور عظیمی

جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: