تحمل آزادی، شوخی نیست! / یادداشتی بر مستند «یاشماق»
تحمل آزادی، شوخی نیست! / یادداشتی بر مستند «یاشماق»
«یاشماق»، مستندی 50 دقیقهای، به کارگردانی رضا غلامی مطلق، درباره ترسها و امیدهای سه زن با محوریت زنی است که ازدواج و طلاقش به اجبار رسمی به نام قارشلق یا مبادله دو دختر با هدف پیوند دو خانواده بوده است. بر اساس این رسم، پس از طلاق، فرزند از مادر جدا شده و پیش خانواده پدر میماند بدون آنکه بتواند مادرش را ببیند.
مستند، زنان را کودکانی که فریفته میشوند، معرفی میکند. بیشک هر که حق انتخاب از او سلب شده باشد و مسئولیتی نداشته باشد، هم آسان فریب میدهد، هم آسان فریب میخورد. اما در مستند، با زندگی سه زن جوان که هر کدام به طریقی میخواهند حق انتخاب را بازستانند، همراه میشویم.
از سه زن، یکی در آستانه ازدواج اجباری و دو تای دیگر، درگیر تبعات حاصل از ازدواجهای اجباریشان هستند. محوریت داستان، صاحب جمال است که رسم قارشلق، فرزندش را از او جدا کرده است. صاحب جمال، گاه به دیدن خانواده شوهر سابق میرود تا بتواند از طریق گفتگو و اقناع طرف مقابل، حق دیدار فرزندش را پس بگیرد و گاهی هم حربه شکایت قانونی را پیش میکشد اما در نهایت شکایت نمیکند.
مستند، زنان را از خلال تجربه دردی مشترک به هم نزدیک میکند. صاحب جمال، مادرش را که زندگی او هم حاصل رسم قارشلق بوده، سرزنش میکند، مادر میگرید و صورت گریانش را پشت روسری پنهان میکند. اسم مستند، اینجا میتواند نمودی عینی به خود بگیرد، گویی این زنان پشت روبندهشان درد و رنجشان را پنهان میکنند. صاحب جمال، بعد از گریه مادر بلند میشود و برایش چای درست میکند تا دلداریاش داده باشد. بعد، از رنج خودش به رنج مادرش پل میزند و درد مشترکشان را در گفتگو با دختران دیگر با بازخوانی نغمهای که زنان در کنار هم موقع کار میخوانند، نام میگذارد: زندگی در چاه بیانتها.
مستند از آگاهی دختران از تبعات عصیان در برابر رسوم ناعادلانه غافل نیست؛ دختری که در آستانه ازدواج اجباری است، درک درستی از جهانش دارد. با وجود سن کم، آگاه است که اگر به ازدواج اجباری نه بگوید ممکن است حمایت خانواده و منافع حاصل از این حمایت را از دست بدهد و تنها بماند. او بهطور طبیعی به درک مسئولانهای از زندگی رسیده است. میداند، آزادی، یعنی حق انتخاب و این، نسبتی با امیال دلبخواهی و تمناهای غریزی و تحقق فوری و آنی توقعات کودکانه و خودخواهانه ندارد. آزادی یعنی پذیرش تبعات انتخاب. صاحب جمال و مادر، آنجایی میتوانند یکدیگر را سرزنش کنند و احساس گناه را در هم زنده کنند که حق انتخاب نداشتهاند. اما این دختر کمسن بیآنکه خودش متوجه باشد، در آستانه درکی انسانی و مسئولانه در ارتباط زنده و پویا با جهان است. او یاد گرفته که هر انتخابی هزینهای دارد و این هزینه بر عهده فرد آزاد است نه دیگران. این دختر آزاد ترکمن، دارد انتخابش را دودوتا چهارتا میکند تا دیگر از کسی طلبکار نباشد. این چیزی است که مربی فرهیخته ی نمایش با همه نیت خیر و مسئولانه و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعیاش هنوز نفهمیده است؛ برای همین، هنوز از مادرش طلبکار است که چرا مرا به دنیا آوردی! تحمل آزادی، شوخی نیست.
به قلم مریم امیری، کارشناس علوم اجتماعی
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: