روایتی از مواجهه شجاعانه با عشق / یادداشتی بر مستند «یکی از رویاهای من»

روایتی از مواجهه شجاعانه با عشق / یادداشتی بر مستند «یکی از رویاهای من»

روایتی از مواجهه شجاعانه با عشق / یادداشتی بر مستند «یکی از رویاهای من»
۲۵ آذر ۱۴۰۰

مستند «یکی از رویاهای من» به مدت یک ساعت و سی دقیقه، کاری از محسن هادی است. او در این اثر، برشی از زندگی معلولی که از بیماری اس ام ای رنج می‌برد را به تصویر کشیده است. جوانی پر تلاش و کارآفرین که صاحب استارتاپی مخصوص معلولین است تا بتوانند با استفاده از آن نیازهای خود را برطرف کنند‌. او علی رغم محدودیت های حرکتی شدید، آرزوهایش را دنبال کرده است. مادر، همیشه همراهش است، او را تشویق می‌کند و باور دارد. در ابتدا مخاطب گمان می کند پیگیری و توسعه ی استارتاپ، خط اصلی داستان خواهد بود و احتمالا شاهد پیچ و خم های کارآفرینی او باشد اما در ادامه مشخص می شود دغدغه ی اصلی وحید، چیزی فراتر از ثابت کردن خود به عنوان یک معلول است. او توانایی هایش را در کار و اجتماع کاملا نشان داده و اکنون به دنبال تجربه ی حس جدیدی در زندگی است که با واکنش های متفاوت در برابر احساس عمیقش مواجه می‌شود، مادرش را مقابل خود می بیند، از برادر و دوستانش برای پیدا کردن راه حل کمک می گیرد.

او همیشه برای کارهایش همراهی اطرافیان را داشته است، اما برای تحقق این رویا کمک دیگران خیلی کارساز نیست. او احساسی بیشتر از یک دوست به معلم زبان و توان بخشش دارد. علی رغم مخالفت های مادر و اطرافیان، او معتقد است باید حتما احساس واقعیش را ابراز کند. وحید می داند به علت بیماریش احتمالا عمر زیادی نخواهد داشت اما همیشه برای زندگی کردن و تجربه کردن کوشیده است. در برابر سوال دوستش از او که اگر ابراز کنی و پاسخ منفی بشنوی چه می شود؟ تاکید می‌کند که می خواهم تجربه کنم و این فرصت را از خود نگیرم. او به تمام ضعف هایش آگاه است اما تجربه ی عشق و دوست داشتن را حق خود می‌داند.

در اینجا شاید علت نام مستند برای مخاطب روشن شود. فیلم، تلاش های وحید برای رسیدن به یکی از رویاهایش را به نمایش می‌گذارد که اگر به سرانجام نرسد شاید دیگر فردی را که دوست دارد نبیند. در همین برش از زندگی، مشخص می شود که او از شکست و ناکامی نمی‌ترسد بلکه آن را نشانه ای از زندگی و جریان داشتن می بیند و حال زمان آن رسیده است که نشان دهد چه میزان به این باورش در زندگی ایمان دارد.

ظاهرا «محسن هادی» به دنبال راه حل برای وحید و یا حتی نشان دادن معضلات او نیست؛ هرچند اشاره ای به این مسائل می شود. داستان فقط از زاویه ی دید وحید روایت نمی شود. همین امر باعث شده است در انتها بیننده او را نه قربانی ببیند و نه یک قهرمان، بلکه او را دقیقا همان چیزی که خودش می خواهد، یک انسان در جریان زندگی با تمام نقاط ضعف و قدرتش بشناسد و گاهی وحید را سرزنش بکند یا تشویق. در جامعه ای که اغلب کامل و بی عیب بودن، موفق شدن نهایی و وصال را پیروزی، زندگی کردن و رمز شادی می داند، محسن هادی در کنار سوژه اش نشان داده است محقق شدن یا نشدن رویاها اهمیتی ندارد بلکه باور داشتن خود و رو به رو شدن با ترس ها هرچند ناکامی به دنبال داشته باشد زندگی کردن واقعی خواهد بود.

به قلم زهرا شفیع فر، کارشناس تاریخ تمدن اسلامی و علوم اجتماعی

جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: