سوال های بی جواب درباره شخصیت اصلی مستند «امیر اسماعیل تقی جواد»
سوال های بی جواب درباره شخصیت اصلی مستند «امیر اسماعیل تقی جواد»
مستند «امیر اسماعیل تقی جواد» به کارگردانی اردلان عاشوری که در بخش فیلم های کوتاه پانزدهمین جشنواره سینما حقیقت، به نمایش درآمده، روایتی از زندگی شخصی امیر اسماعیل سندوزی است که چند دهه از زندگیاش را وقف طبابت کرده و پس از ابتلا به سرطان، تغییر بزرگی در زندگی اش ایجاد می کند و خودش را با هنر مشغول می سازد.
به طور کلی فیلم و نوع روایت قصد دارد بدون تعارف و نصیحت گویی، احساس امیدواری را درون بیننده اش روشن کند و با اینکه مستند، سویه های امیدوارکننده و روشنی دارد اما موضوعیت روایت یک موضوع تکراری است که اتفاقا با چند ایراد جدی نیز مواجه میشود.
قاعدتا در زندگی همه آدم ها جذابیت ها و ویژگی های منحصر به فردی وجود دارد که می تواند بسیار تاثیر گذار باشد؛ اما به سختی می توان با بازگویی و تعریف های طویل و وسیع کسی را تحت تاثیر قرار داد و ایجاد انگیزه درون او کرد. یکی از ایرادات این مستند همین تعریف هاست. این تک گویی هایی که مستند را جلو می برد، نه قرار است و نه می خواهد که چیزی به چالش کشیده شود و با اینکه افراد زیادی نیز در این مستند پیدایشان می شود و قسمتی از خاطره گویی را تکمیل می کنند اما مثل وصله ای ناجورند که هیچ کمکی به درک بهتر شخصیت اصلی این مستند نمی کنند.
شروع فیلم با تعریف «اسماعیل سندوزی» از خاطرات کودکی اش شروع میشود که نهایتا می توان حدس زد در چه نقطه ای و با چه وضعیت و موقعیتی این ماجرا برای راوی مستند – به پایان خواهد رسید. با اینکه مستند بر تک گویی و خاطره گویی تکیه کرده اما همان را هم خشک و خطی پیش می برد و باعث می شود که از جذابیت روایی ساقط شود و نتواند بیننده را پای این مستند بنشاند.
با اینکه در طول فیلم دائما تلاش میشود روایت، وجههای آموزنده به خودش بگیرد اما ضعف بزرگی که در پردازش روایی وجود دارد آن را بی تاثیر کرده و تجلیای که باید پیش بیاید جایش خالی مانده و حس نمی شود.
مستندساز با اینکه می توانست نقاط درگیر کننده زیادی را از درون زندگی «اسماعیل سندوزی» بیرون بکشد و در معرض نمایش بگذارد اما این کار را نکرده است و از نقطه به نقطه شخصیت اصلی فیلم به راحتی عبور می کند. مثلا در اوایل فیلم، بنا بر توصیه پدرِ اسماعیل سندوزی، ایشان از علاقه اش به حقوق دست می کشد و طبابت را انتخاب می کند. آیا واقعا هیچ گونه مقاومت و یا تلخ کامی و یا سختیای متوجه ایشان نبوده؟ یا نمونه دیگری مثل بیماری اسماعیل سندوزی که مستندساز به راحتی از سر آن رد شده است.
مستندساز می توانست به واهمه و نگرانی هایی که قطعا اسماعیل سندوزی با آنها روبرو بوده، بپردازد و روایتی جذاب را به نمایش بگذارد اما این هم مثل خیلی از نمونه های دیگر با بی توجهی رها شده است. از این دسته پرسش ها برای مخاطب در این فیلم فراوانند و متاسفانه به هیچکدامش هم پاسخی داده نشده است. به هر حال علیرغم اینکه ایرادات بسیاری متوجه مستند است، اما می توان با صرف نظر کردن از آنها، به زندگی اسماعیل سندوزی دقیق شد و از ایشان بابت تمام خدمات و تلاش هایی که در حق جامعه پزشکی کشور کشیده است، تقدیر کرد و از سوی دیگر می توان ایشان را بابت پیروزی اش در مقابل بیماری های سخت، ستود.
به قلم امیرمحمد خلیلی، کارشناس علوم اجتماعی
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: