داستان همه آدم های دنیا/ گفت و گو با «امیر اصانلو»، کارگردان مستند «پیرمرد و خواننده»

داستان همه آدم های دنیا/ گفت و گو با «امیر اصانلو»، کارگردان مستند «پیرمرد و خواننده»

داستان همه آدم های دنیا/ گفت و گو با «امیر اصانلو»، کارگردان مستند «پیرمرد و خواننده»
۲۴ آذر ۱۳۹۸

امیر اصانلو که پیش از این پنج فیلم مستند ساخته است، امسال با فیلم دیگری در خصوص سوریه، در جشنواره سینما حقیقت حاضر شده است. داستان این فیلم که «پیرمرد و خواننده» نام دارد مانند فیلم قبلی او یعنی «حلب، سکوت جنگ» در شهر حلب می گذرد. اصانلو با فیلم «حلب، سکوت جنگ» در چهار جشنواره بین المللی شرکت کرد و برنده جایزه بهترین فیلم از نگاه هیات داوران هفدهمین جشنواره فیلم Ischia ایتالیا در سال 2019 شد و حال امیدوار است که با این فیلم بتواند نظر هیات داوران جشنواره حقیقت را جلب کند. داستان فیلم قصه زندگی ابوعمر و رفیقش ابورامی را در شهر حلب، ۶ سال بعد از جنگ روایت می کند. با او در  مورد این مستند گفت وگویی داشتیم.

چه شد که «پیرمرد و خواننده» را ساختی؟

ماجرای سوریه، همیشه گوشه ذهن من بوده و به همین خاطــر در مورد تصاویری که از آنجا می بینم حساسم. روزی گزارشی دیدم در الجزیره که مربوط به سال های اول جنگ بود. گزارشگر رفته بود از همین پیرمرد گزارش گرفته بود. با محوریت اتومبیل های خاصش. تصمیم من هم این بود که بروم و گزارشی از این فرد تهیه کنم. عکسی از او را چاپ کردم و رفتیم به شهر حلب که شهر بزرگی هم هست. یک تاکسی گرفتیم و با عکسی که در دست داشتیم، سه روز تمام در شهر گشتیم تا بالاخره توانستیم در پایان روز سوم او را پیدا کنیم و از زندگی او و دوست خواننده اش این مستند را تهیه کنیم.

فیلم را که دیدم با خودم گفتم «که چی؟». فکر می کنــم خیلی از بینندگان دیگر هم در لحظات اول بعد از تماشــای فیلم همین حرف را بزنند ولی بعد که تصاویر کمی ته نشین شد تصور کردم که تو می خواهی داســتان آدم ها بعد از جنگ را روایت کنی. برای همین هم ما در این مســتند، غیر از یک سکانس که صدای تیراندازی دارد، چیز دیگری از خود جنگ نمی بینیم و هر چه هست اثرات بعد از جنگ است.

فکر می کنم آن سوال «که چی؟» را می شود آخر همه فیلم های جهان از خود پرسید ولی برداشت شما درست اســت. این فیلم در واقع برداشت ماست از ســوریه بعد از جنگ و آدم های بعد از جنگ. چیزی از گذشــته نمی بینیم. نمی خواهم بگویم که چه شد که این اعتراضات شروع شد و چه شد که به یک جنگ داخلی تبدیل شــد. دنبال مقصر نمی گردم. اصلا تلاش کردم جوری فیلم بسازم که اگر لوکیشن فیلم حذف شود، این داستان همه آدم ها در سراسر جهان باشد. داستان آدمی که امیدوار است و به آینده نگاه می کند یعنی آن پیرمرد و داستان آدمی که سعی می کند در گذشته باقی بماند و در فضای جنگ و نوستالژی بازی. این چیزی اســت که حتی در کشور خودمان هم شاهد آن هستیم.

مستند پیرمرد و خواننده

یک نکته جالب برای من این است که تو داســتان مردها در جنگ را ساختی. درام ساختن از زندگی زنان در جنگ کار دشواری نیست ولی تو ظاهرا کار سخت را انتخاب کردی و به سمت زندگی مردان رفتی. چرا؟

دلیل ساده اش این است که خودم مرد هستم و فمینیست هم نیستم. ولی دلیل دیگر ماجرا شاید این باشد که کار مردها در جنگ سخت تر از زن هاست یا دست کم سخت تر از آن است که به چشم می آید. همه از مردی که در زمان جنگ هســت انتظار دارند برود و بجنگد نه اینکه دنبال کلکســیون ماشین باشــد یا به فکر موسیقی باشــد. این دو آدم این کار را نکردند و خواننده حالا بایــد قصه متفاوتی از مردان در جنگ را ببیند.

تصور عمومی از مستندسازی در سوریه این است که مستندساز با حمایت نهادهای نظامی به منطقه می رود و تصاویری می گیرد و برمی گردد. برای این کار هم پــول خوبی دریافت می کند. با این حال روایت های دیگری هم شــنیده ام که می گویند این طور هم نیســت و مثلا حتی برای خروج دوربین از مرز هوایی فــرودگاه امام هم هزاران مکافات وجود دارد. واقعا، مستندسازی در سوریه، چطور کاری است؟ ساده یا سخت؟

این دومین فیلمی است که برای ســوریه می سازم و به احتمال زیــاد دیگر نخواهم رفــت. همان طور که گفتی تصور عمومی این اســت که تو با خیال راحت می روی روی صندلی کارگردانی می نشــینی و پول خوب می گیری. واقعیت اما این است که به قول عامه، پدر آدم برای ســاخت مستند در ســوریه درمی آید. چرا؟ به این دلیل که اولا فیلمسازی که به این کشور رفته، با هر عقیــده و طیف فکری که باشــد، فحش می خورد. در عین حــال، منطقه، حتــی حالا که به ظاهر جنگ در آن تمام شده یک منطقه جنگی است و هر لحظه می تواند اتفاقی بیفتد و به قولی فیلمساز، جان خودش را کف دســتش گرفته است. کجای این سیستم، سیستم ساخت یک مســتند دولتی است؟ در آنجا هیچ چیزی فراهم نیســت و همه چیز را باید خودت فراهم کنی. در عین حال اگر بخواهی دوربین را بلند کنی، باید از هزار نهاد مجوز بگیری و هیچ کدام هم ایرانی نیســتند. به این ترتیب می توانم بگویم که فیلمسازی در ایران سخت اســت و در سوریه خیلی سخت است. از نظر جو عمومی هم باید بگویم که این طور نیســت که همه با حضور تو به عنوان فیلمســاز ایرانی موافق باشــند. به هر حال مخالفانی جدی هم در آنجا حضور دارند. واقعیت این طور نیست که ارگان یا نهادی پول بدهد و تو بتوانی بــه راحتی بروی فیلم بســازی. ضمنا از این پول های کلانی که می گویند، دست کم چیزی به من نرسیده است.

منبع: چهارمین شماره بولتن سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت

برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: