مستندسازانی که رفته بودند تا راوی شادی مردم مقاوم فوعه و کفریا باشند، اما با اتفاق شومی که در انفجار اتوبوسها افتاد، ناخودآگاه راوی اندوه بی پایان و عمیق این مردم شدند.
پانزده روز در حلب بودند، چون قرار بود در روز اول تبادل صورت بگیرد، اما به خاطر اختلافات داخلی گروهکها تبادل مکرراً به تعویق افتاد و مجبور شدند در محل تبادل حاضر شوند و منتظر بمانند تا تبادل صورت بگیرد.
امروزه بر اساس آمار منتشر شده در جنگها 80 درصد قربانیان جنگ، زنان و کودکان هستند. بسیاری از افراد، جنگ را یک بازی مردانه میدانند و این مردها هستند که برای آن تصمیم میگیرند و در این روند، زنان و کودکان اولین قربانیان جنگ میشوند.
«با صبر زندگی» قرار بود صحنه هایی دیدنی و به یادماندنی از دیدار خانواده های چشم به راه با عزیزانشان را به تصویر بکشد اما متاسفانه راوی صحنههای شهادت مظلومانه آنها شد.
پس از مقاومت و صبر بی حد و حساب شیعیان مظلوم شهرهای فوعه و کفریا که از مدت ها پیش در حال همزیستی با مرگ تدریجی و زندگی در دوزخ رنج و عذاب و گرسنگی و محاصره تحمیل شده از سوی گروههای تروریستی سوریه بودند، قرار شد در قالب توافق خانوادهها و اهالی فوعه و کفریا با خانوادههای گروههای مسلح تکفیری تبادل شوند اما با انفجاری تروریستی از سوی ناپاکترین انسانها، مواجه شدند و دهها تن از آنان در غربت و مظلومیت مضاعف به خاک و خون غلطیدند.
دوربین «با صبر زندگی» که منتظر رسیدن این اتوبوس ها به اردوگاه و ضبط تصاویری شگفت از پایان انتظار رنج این مردم است با یک فاجعه غیرانسانی تکان دهنده مواجه می شود. تغییر شرایط، بهانه تروریستها برای متوقف کردن اتوبوسها در میانه راه بود در حالی که ده ها اتوبوس منتظر اجازه خروج بودند، یک دستگاه خودروی بمبگذاری شده حامل مواد غذایی برای کودکان، اجازه یافت به محل توقف اتوبوسها نزدیک شود و لحظاتی بعد انفجاری مهیب رخ داد که در اثر آن، ده ها غیرنظامی و کودکان مظلوم به طرز دلخراشی شهید یا زخمی شدند.
باید گفت که روایت «با صبر زندگی» آن قدر خوب و تاثیر گذار است که بیننده به خوبی می تواند شرایط زندگی آن ها را درک کند؛ اما در بعضی دقایق، این روایت آن قدر تلخ است که شاید نتواند مخاطب عام را تا دقیقه آخر به دیدن کار ترغیب کند.
مستند «با صبر زندگی» از ویژگی های شاخص تری نسبت به مستندهایی که ما در گذشته با این موضوع دیده ایم برخوردار هست که البته منحصر به فردش کرده است. مستندساز دقت زیادی کرده است که اثر را فراتر از مستند تبدیل به یک درام پیچیده تاثیرگذار کند، نه این که از احساسات مخاطب صرفا بخواهد استفاده کند بلکه داستانگویی کرده و کارهای نمادپردازانه داشته است. این که در مستند بتوانیم هم داستان بگوییم هم قصه آدم ها را روایت کنیم خودش یک موفقیت است.
این مستند هم در دل بحران است، و هم دارای فرم جذابی است، و هم گروه های روشنفکری را می تواند ارضا کند و مفاهیمی دارد که این دسته از مخاطبین را اقناع می کند و در عین حال کاری دردناک و تلخ است. سوژه اتفاق شومی که قرار بود شادی برای مردم مظلوم سوریه باشد اما همراه شد با یک فاجعه دردناک، سوژه قابل توجهی است.
وقتی می بینیم در نمای تیتراژ، دوربین به سمت کودکی می رود که در حال شعر خواندن است این پیام را دارد که قربانیان این جنگ چه کسانی اند و همزمان چه کسانی دارند از آب گل آلود ماهی می گیرند.
در این اثر نماد پردازی به کمک داستانگویی می آید و صحنه هایی را ایجاد می کند که خود آن قاب، به تنهایی کلی حرف دارد که ذهن ما را به درون مایه و تحلیل می رساند و مخاطب را درگیر لایه های مختلف فیلم می کند.
مستند بحران یکی از سخت ترین ژانرهای مستند است که فیلم سازان بزرگ دنیا که اهل ایثار و فداکاری بوده اند به سمت این نوع مستند رفته و زیبایی شناسی تصویری از دل زیبایی شناسی خودشان بیرون کشیده اند.
بحث سوریه بحث انقلاب است. این که امروز این انقلاب به کشورهای دیگر جهان هم صادر شده و خیزش های موجود متاثر از فرهنگ انقلاب است و حتی در سوریه مطالبات مردم آنجا بوده که ما حضور پیدا کنیم، همه موضوعاتی است که باید به آنها توجه شود.
مستند «با صبر زندگی» به کارگردانی وحید فراهانی، کاری خیلی کوچک برای مردم سوریه و خانوادههای داغدار شهیدان خونین بال فوعه و کفریا و دیگر مظلومانی است که هر روز در گوشه گوشه سرزمین سوریه به شهادت میرسند.
مستند «با صبر زندگی» اثری از بنیاد روایت فتح است که مجری طرح آن را خانه مستند انقلاب اسلامی بر عهده دارد. این اثر که به زودی رونمایی و سپس از تلویزیون پخش می شود، روایت واقعه ای است که مردم سوریه با آن درگیر می شوند.
به قلم مهرداد معظمی- سینماپرس
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید: