تلاشی برای مفهوم امید در تاریکی
ورود به حوزه ی نابینایان و نشان دادن تصاویری روشن و دلنشین از تلاش های روزمره و دست وپنجه نرم کردنشان با مشکلات، مستند « نارکیس» را خاص می کند. زینب کریمی، با چرخاندن لنز دوربینش به سمت یک کاراکتر خاص به نام دکتر نرگس شرار که نابینایی اش، در واقع، تمام ضعف های انسانی را به قدرت تبدیل کرده، سعی دارد که معنای زیست انگیزشی و تلاش برای امید دادن و امیدوار بودن را از دل رفتارهای آموزگارانه ی نرگس شرار نشان دهد.
نرگس شرار در کلاس های باغچه حواس، تک تک دانش آموزان نابینایش را در هر سنی که هستند، با آموزش های گوناگون، از زبان انگلیسی گرفته تا کامپیوتر و خط بریل، یاری می رساند اما آنچه که کارش را برجسته می کند، خستگی ناپذیری اش در پیگیری های مداوم برای جذب امکانات جدید و توسعه مهارت های جسمی و روحی دانش پذیرانش است.
این دکترای ادب فارسی که به خوبی توسط فیلساز در تیتراژ، پروتاگونیست نام گرفته، در هر لحظه به دنبال تاثیرگذاری بر روند کاری است که در آن جدیت و پشتکار را سرلوحه قرار داده است. هر چند ناملایمات و نامردمی ها آزارش می دهد اما از تمام آنها می آموزد که باید جنگید و هیچ کمبود جسمی و مالی نباید باعث شود به کسانی که امیدوارانه به او دل بسته اند، پشت کند.
سیر مستند نارکیس از ابتدا تا انتها محوریتش را بر شخصیت نرگس شرار می گذارد و به خوبی از پس نشان دادن تلاش های او، برای بهبود وضعیت مکان آموزشی به نام باغچه حواس بر می آید. هر چند دست روزگار بر چشمان این عزیزان پرده ای تاریک گسترده ولی فیلمساز با نمایش درآوردن لحظاتی روشن و پاک از کوشش های پیوسته شان برای شاد زیستن و با معنا نفس کشیدن، این پرده تاریکی را برای ما کنار می زند و ذات نورانی از روشندلان به تصویر می کشد.
دیدن داستان دکتر نرگس شرار در این مستند، لذتی است از جنس شناخت درست همان بیت حافظ که از زبان نرگس هنگام آموزش به مردی می سراید که به تازگی نور چشمانش را از دست داده:
نرگس ار لاف زد از شیوه ی چشم تو مرنج نروند اهل نظر از پی نابینایی