قصه دردناک جذامیان طرد شده/ یادداشتی بر مستند «خوره»
قصه دردناک جذامیان طرد شده/ یادداشتی بر مستند «خوره»
مستند «خوره» اثر شهرام میراب اقدم، زندگی و مشکلات مبتلایان به جذام را در آسایشگاه محرابخان مشهد به تصویر کشیده است. مستند، در گفتگو با مبتلایان، به مطالبه اصلی آنها، یعنی عدم انتقالشان از آسایشگاه پرداخته است.
هر که در این بزم مقربتر است، جام بلا بیشترش میدهند
این شعر، چه تقدیس رنج یا گریز از مسئولیت باشد، چه پاسخی مهرورزانه به این اندیشه بیرحمانه که بلایا سراسر کیفر گناهان و مجازات الهیاند، برای جذامیها خوانده نمیشود. نه فقط چون جذام در طول تاریخ با طرد و انزوا گره خورده، چون جذام با بیخردی که باید دور نگه داشته اما برایش تصمیمگیری شود، یکی انگاشته شده؛ البته در جامعه جدید، تا آنجا که خللی در نظم اقتصادیاش به وجود نیاورد!
مستند، زندگی بیماران مبتلا به جذام را در آسایشگاهی وقفی نشان میدهد. در ادامه میفهمیم بخش اعظم معیشت مبتلایان، بر دوش خیرین است و اگر خیرین نباشند، بعضی از مبتلایان، نان شب هم ندارند. از لابهلای گفتگوها میفهمیم از مبتلایان در روند درمان، انتظار مشارکت در فعالیت اقتصادی جامعه و بر عهده گرفتن مسئولیت معاش خود با هدف برگشت به جامعه میرود؛ اما مکانیزمی برای تابآوری و ایستادن بر سر حق زندگی اجتماعی مبتلایان، در کار نیست.
موضوع این نیست که نباید از شهروندان انتظار کار و تأمین معاش خود داشت؛ موضوع این است که تنها از شهروند آزادی میتوان انتظار مسئولیتپذیری داشت که امکان انتخاب و مشارکت در تعیین سرنوشت خود را داشته باشد. مستند از کنار این پرسش مهم میگذرد و تنها به مشکلات مبتلایان اشاره میکند. در اینجا ما شهروندانی طرفیم که یک مسئله اساسی دارند: دانشگاه علوم پزشکی مشهد میخواهد آسایشگاهی را که برای اقامت آنان وقف شده، بگیرد و آنها را خلاف نظر خودشان، جایی دیگر اسکان دهد. اینجا صحبت از تغییر سیاستهای رفاه دولتی یا زمینهای دولتی نیست، صحبت از زمین وقفی مبتلایان است و نهادی که بدون در نظر گرفتن رای ساکنانش، صلاح دانسته برایش تصمیمگیری کند. گویی مبتلایان، صلاحیت تصمیمگیری در مورد زندگی خود را ندارند. جالب اینجا است که در بخشی از فیلم به فردی اشاره میشود که در روند درمان برای کار در مغازهای آموزش دیده اما پس از بازگشت به جامعه به دلیل ترس مردم از ابتلا، دست از کار میکشد. پس موضوع، انگزدایی یا بازگرداندن زندگی اجتماعی مبتلایان نیست، موضوع، کم کردن هزینهها است. با سازوکاری طرفیم که مطرودترین و منزویترین بخش جامعه به واسطه بیماری، صلاحیت تصمیمگیری درباره حقی اساسی مثل انتخاب محل زندگی را هم ندارد اما در عین حال هم نباید مسئولیت معیشت خود را به دوش جامعهای که طرد و تحقیرش کرده، بیاندازد. در مناسبات بیرحم جامعه جدید، مسئولیتپذیری، حق و تکلیف، عدالت و آزادی برای گروههای آسیبپذیر تعاریف ویژه خود را دارد.
مسئلهای که مستند تا حدی بدان پرداخته، مکانیزمهای طرد اجتماعی است. البته طرد اجتماعی فقط این نیست که مردم از سر ناآگاهی گروه خاصی از جامعه را طرد میکنند. طرد اجتماعی به مکانیزمهای ساختاری اشاره دارد که امکان مشارکت اجتماعی را از شهروندان میگیرد. مسئله، نشان دادن مکانیزمهایی است که انگ اجتماعی را تثبیت میکند و در تمام سطوح زندگی فرد، تداوم میبخشد.
به قلم مریم امیری، کارشناس علوم اجتماعی
جهت اطلاع سریع از آخرین اخبار مستند، به رسانه های اجتماعی خانه مستند بپیوندید: