عبدالرحمن شلیلیان، مستندساز؛ از «رقص عَلَم» تا «شهید بایَندُر»
عبدالرحمن شلیلیان، مستندساز؛ از «رقص عَلَم» تا «شهید بایَندُر»

به گزارش سایت خانه مستند و به نثل از تسنیم، عبدالرحمان شلیلیان تهیهکننده و کارگردان مستندها،برنامههای تلویزیونی و فیلمهای داستانی مختلفی بوده است. او اولین کارش را در حوزه هنری می سازد. «رقص عَلَم» اولین تجربه تصویری اوست که روایتی خواندنی از آشناییاش با آوینی در این کار دارد. سید مرتضی آوینی در ابتدا از خواندن گفتار متن این مستند امتناع میکند اما شلیلیان که آن زمان فقط یک دانشجوی ساده بود، آوینی را به امام حسین(علیه السلام) حواله میدهد و میگوید:«این کار من نیست و کار امام حسین (ع) است. اگر آمدید من منتدار نیستم و شما منتکش امام حسین (ع) هستید. اگر نیامدید که لطفی بود قرار بود شامل حال شما شود و از دست دادید.»
او جانباز جنگ است و حالا مشغول کارگردانی سریال گروهان بلال برای شبکه 1 و ساخت مستند شهید بایندُر است. متن کامل گفتوگوی تسنیم با عبدالرحمان شلیلیان در ادامه منتشر میشود.
– در چه رشتهای تحصیل کردید؟
کارگردانی سینما در دانشکده هنر خواندم.
– چه سالی بود؟
ورودی 68 هستم.
– بلافاصله وارد کار تهیه و تولید مستند شدید؟
از سال 69 اولین کار حرفهای خود را شروع کردم. هنوز دانشگاه را تمام نکرده بودم.
– کارمند رسمی سازمان هستید؟
بله؛ برنامه را به ما میسپارند؛ کاری ندارند شما چه زمانی میآیید و چه زمانی میروید، فقط میگویند برنامه را در زمان مقرر به ما بدهید.
– تهیهکنندههای رسمی سازمان خیلی کم هستند؟
بله؛ کم هستند و خیلی هم کم میشوند؛ بعد از ما استخدام نمیکنند و ما نسل آخر هستیم.
– چرا؟
چون بحث برون سپاری دارد و سازمان بیشتر در سیاست نظارتی رفته است؛ یعنی مبنا این است که بیشتر نظارت کند؛ تولید را به بیرون بسپارد و خود نظارت کند. اوایل تاسیس شبکه 5 به ما گفتند حکم آمده و بروید؛ گفتند باید یک تهیهکننده بازنشسته شود تا کد او آزاد شود. به یاد دارم آن سال بهزاد بازنشسته شد و کد او را به من دادند.
– با آوینی از کجا آشنا شدید؟
سال 69 در فیلم «رقص علَم» آشنا شدیم. اولین مستندی بود که کار کردیم. فیلم را برای حوزه هنری کار کردم و آن زمان هنوز به سازمان صدا و سیما نرفته بودم.
– درباره کار توضیح دهید.
اسمش «رقص علَم» بود. در کلاس فرهنگ عامه بودیم و استادمان تکالیف درسیاش را ارائه کرد. قرار شد هرکسی طرح بدهد و من همانجا کاغذی برداشتم و طرح مستند رقص علم را نوشتم. تائید شد و دنبال این افتادم که انجامش دهم. طرح را به چند مرکز دولتی بردم اما قبول نکردند. دانشگاه هم امکانات خوبی نداشت که در اختیارمان بگذارد. در نهایت به حوزه هنری بردیم و با حسن کلامی و آقای اکبری خیلی مراوده داشتیم که در نتیجه پذیرفتند.
– موضوع مستند چه بود؟
مراسم آئینی رقص علم در دزفول بود منتها با یک نگاه عمیقتر بود که تنها صورت و ظاهر آئین را نبینیم.
– دزفولی هستید؟
جنوبی و بزرگ شده خرمشهر هستم ولی ریشه دزفولی دارم.
– وقتی طرح را به سوره بردید چه اتفاقی افتاد؟
قاعده و روال این نبود که دفتر فیلم مستقیما این را بپذیرد و باید به مرکز تصویب فیلمنامه میرفتیم. آن زمان مسئولیت با آقای سجادپور بود. پذیرفتند کمک کنند البته نه به عنوان کار رسمی، چون نه به خود ما اطمینان چندانی به عنوان یک جوان بود و نه به خود موضوع خیلی اشراف داشتند.
وقتی خودم طرح را میخواندم حق میدادم که کسی نپذیرد! نوشتن طرح مستند از داستانی سختتر است. یک سری مسائل را میخواهید بیان کنید که تابع شرایط است و نمیدانید این شرایط چطور رقم میخورد و جلو میرود. برای تهیه بخشی از امکانات و دوربین و چند نگاتیو کمک کردند. به هر حال سر صحنه رفتیم و تصویر را گرفتیم و بعد شروع به مونتاژ در حوزه هنری کردیم. با دیده شک نگاه میکردند.بعداً آقای زم من را دید و تشکر کرد. گفتم کار من را دیدید؟ گفت بعد از تمام شدن کارِ مونتاژ، ایشان کار همه را در شرایط راش میبیند. یک بار در راش، یک بار در کات اول و یک بار در فاینال میبیند. سه بار کلاً کار را میبیند.
– این بخاطر علاقه بود یا حساسیت آقای زم؟
حساسیت؛ و البته شیوه مدیریتش این چنین بود. چراغ خاموش کارها را میدید. چک میکرد و به عبارتی مدیریت مستقیم داشت.
– شهید آوینی از کجا اضافه شد؟
مونتاژ اولیه را زدیم و راش ها را سرهم کردیم و به آقای کلامی گفتم میخواهم آقای آوینی متن این کار را بخواند. ایشان گفت آوینی که نمیآید. آن زمان کار و مسئولیت تولید و هماهنگی و صحنه به عهده خودم بود. برای آن کار هزینه شخصی خرج کردم. البته بعد از این که کار را دیدند، پولم را برگرداندند. تمام این کار دانشجویی پیش رفته است. تهیهکننده خودم بودم، تدوین گر خانم دهقان از بچه های دانشکده بود. صدابردار و دستیار هم به همین صورت بود.
در شرایط دانشجویی این کار انجام شد. خلاصه گفتند که به آقای آوینی نمیگویند و اگر میخواهیم خودمان بگوییم تا گفتار متن را بخواند.
سراغ آقای آوینی رفتم. آقایی روبروی او نشسته بود و با او صحبت میکرد. به گمانم یوسفعلی میرشکاک بود. مظلومانه نشستم و وقتی صحبتهای آن آقا تمام شد، رفتم و مختصری از خودم و شناسنامهای از کار گفتم.
– قبل از آن او را میشناختید؟
اصلاً. از صدایش خیلی خوشم میآمد و میدانستم متن روایت فتح را خوانده است. کار روایت فتح را میدیدم و میپسندیدم. صدای او وزین بود. تشخص و تفاوت فاحشی با دیگران داشت. با او صحبت کردیم و گفت من متن نمیخوانم و فقط برای روایت فتح میخوانم.
دوباره صحبت کردم و او قبول نکرد. دیدم 45-40 دقیقه با این آقا حرف میزنم و او قبول نمیکند. به من هم برخورد که با او صحبت میکنم و او فقط «نه» میگوید. به هم ریختم و گفتم: «میخواهید بیایید و نمیخواهید نیایید. گفتم این کار من نیست و کار امام حسین (ع) است. اگر آمدید من منتدار نیستم و شما منتکش امام حسین (ع) هستید. اگر نیامدید که لطفی بود قرار بود شامل حال شما شود و از دست دادید.»
این جمله خیلی جواب داد و آوینی را به هم ریخت. سرش را پایین انداخت و دست به محاسن خود کشید و گفت شما درست میگویید ما همه منتکش امام حسین (ع) هستیم. قبول کرد اما بازهم گفت متن را نمیخوانم! گفت میبینم و نظراتم را میگویم. قبول کردم و پیش خودم گفتم همین هم مغتنم است. فردی باتجربه است و دو نکته به ما بگوید هم مفید است.
روز جمعه با لندروور آمد و چفیه در دست داشت. باکس مونتاژ را از قبل آماده کردیم و هماهنگیها انجام شد و پای میز نشست. گفتم من افکت نگذاشتم و صدا همین است. گفت اشکال ندارد، من حال و هوا به دستم بیاید کافی است تا نظراتم را بگویم.
هر از گاهی نکاتی را گوشزد میکرد و چشم از مانیتور برنمیداشت. کار تمام شد و گفت این فیلم را هم خودم مینویسم و هم میخوانم.
آن زمان در حوزه سروصدا کرد. آقای کلامی خیلی هیجانزده شد و اظهار لطف میکرد. از آن زمان مدام میآمد. هر زمان هم میآمد فراستی یا نادر طالبزاده را همراه خود میآورد. وقتی قدری از کار پیش میرفت این افراد را میآورد تا کار را ببینند و نظر بدهند.
– بعد از رقص علم چقدر طول کشید تا وارد صداوسیما شدید؟
بعد از آن برنامه «سینمای جنگ» را کار کردم. وارد گروه تلویزیونی سپاه شدم. همان زمان که دانشجو بودم باید کار هم میکردم. سینمای جنگ را کار کردم. به مرتضی گفتم صحبت میکنی؟ قبول نکرد، گفت برای تلویزیون صحبت نمیکند. دلیلش را نمیدانم چه بود. خیلی با او صحبت کردم و سعی کردم او را متقاعد کنم ولی قبول نکرد.
– رقص علم پخش هم شده است؟
جشنواره واتیکان رفت و فیلم برگزیده شد. در جشنواره دانشجویی رم و چند جشنواره دیگر هم اکران شد.
– پس حسابی در دانشگاه سروصدا کردید!
اساتید خیلی پسند کردند چون به سمت فیلم تبلیغاتی نرفت.
– در تلویزیون بیشتر چه کارهایی ساختید؟
در تلویزیون سال 71-70 بود که «هنر در جنگ» را ساختم. تمرکز بر فاز اول سینمای جنگ بود. با افخمی و سیفالله داد و خیلیهای دیگر صحبت کردیم. موضوعش تحلیل و بررسی سینمای جنگ بود. این که چرا بعد از جنگ باید فیلم بسازیم.
– برنامه هفتگی بود؟
بله. در باکس برنامه سپاه پخش می شد. بعد حسینیه کوچکها را برای کودکان ساختم. بیشتر تهیهکننده بودم.
78 تا 80 سر کار تفنگ سرپر، دستیار اول بودم. با احمدجو رفیق بودم. قصهای برگرفته از ماجرای تبریزی و ورود روسها به تبریز و کشتاری که راه افتاد، بود. کار سنگینی هم بود. تکیه را سال 80 یا 81 ساختم. این نیمه بلند بود. کارهای متفرقه هم زیاد میکردیم.
سال 87 سریال زمین آسمانی را کار کردم و الان بایَندُر را در دست دارم.
– درباره بایندر توضیح دهید. چه فرمی دارد؟
این مستند درباره دریابان بایندر است. در سال 1320 در مواجهه با متفقین و ورود انگلیسی ها به ایران، ایشان سرپیچی از دستورات مقامات بالادستی کرد و با انگلیسها مقابله کرد. در منطقه خرمشهر شهید و مظلومانه دفن شد. مزار او خرمشهر است.
با پسر او صحبت کردیم. یک مرد هشتاد و خردهای ساله که آخرین بازمانده این خانواده هست. بخش اول مستند را در انگلیس ضبط کردیم.
– چرا در انگلیس؟
چون پسر بایندر آنجا ساکن است. پیرمرد است و برای او جابجایی سخت بود. الان هم منتظر هستیم که شرایط برای ادامه کار آماده شود.
– مستند سریالی است؟
مستندی 60-50 دقیقهای است. بخشی بازسازی و بخشی روایت و تحلیل تاریخ است. با این شرایط و فرمت ساخته میشود.
– موضوع را چه کسی پیشنهاد کرد؟
خودم انتخاب کردم. بایندر، نامِ پایگاه دریایی خرمشهر است که پایگاه یکم دریایی بود. آنجا ستاد فرماندهی خود شهید بایندر در 1320 بوده است. بایندر معمار نیروی دریایی ما و به نوعی پدر نیروی دریایی است. قبل از پهلوی اول سازماندهیشده نبود. قوای پیاده و سواره نظام داشتیم. با بایندر این قوا شکل میگیرد و یگانها تشکیل میشود.
– مربوط به زمان پهلوی اول است؟
بله. ایشان آدم بسیار فهیم و باسواد و با مطالعهای بود. تالیفاتی هم دارد. آدم میهنپرست و بسیار مومن و دارای تدین خاصی بود.
پایگاه دریایی خرمشهر حالا تغییر کاربری داده و بعد از جنگ تبدیل به صنایع کشتیسازی شده است. در محله کشتیسازی، مزاری وجود دارد که پیگیری کردیم و ابتدا گفتند یادبود است. من کنجکاو شدم که واقعاً این یادبود است یا سنگ قبر؟ گفتند از دوره پایگاه نیروی دریایی بوده است. از بچههای پایگاه نیروی دریایی پرسیدم و جوابهای متفاوتی شنیدم. قدیمیها میگفتند مزار است و بعد از تحقیق متوجه شدیم قبر و مزار شهید بایندر است. گفتند در جنگ جهانی دوم به شهادت رسید. بر همین اساس جلو رفتیم و منجر به ساخت این مستند شد. زندگی دراماتیکی هم دارد. به لحاظ فراز و نشیبهایی که ما معمولاً نیاز داریم خیلی خوب است.
– فراز و نشیبهای زندگیاش را بگویید. چه چیزی برایتان جذاب بود؟
مثلاً این که در جریان جنگ جهانی دوم به عنوان فرمانده از نظام حاکم سرپیچی میکند و مقابل ناوها و نیروی نظامی انگلیس میایستد. میداند که کسی پشت او نیست. خط اول و آخر جبهه خودش است. باز هم پایمردی میکند، تفکر همه را نمیپذیرد و این تفکر هم خیلی بر ارتش و نیروهای ما حاکم است. میگوید قرار نیست سلاح زمین بگذارم و آرایش نظامی میگیرد.
کسی که به عنوان افسر ارشد آرایش نظامی میگیرد باید به نیروها و خطهای پشت سر خود بسیار مطمئن باشد. او میدانست قرار نیست کسی مقاومت و یا کمکی داشته باشد. این خیلی عملکرد او را شاخص میکند. آگاهانه دست به این اعتراض میزند. نتیجه را کار ندارد. تکلیف را عمل میکند. او فردی تکلیف گرا و به شدت متعصب بود. برای من این ویژگی جالب بود.
– کار دیگری هم در دست ساخت دارید؟
همزمان روی سریال گروهان بلال کار میکنم. بخشی از آن برگرفته از خاطرات خودم در اواخر جنگ است. در گردانی به نام گردان حمزه که گردانی مهندسی-رزمی بود، گروهان بلال وجود داشت که لودرچی و بولدوزرچی بودند.
– در آن گروهان چه میکردید؟
سنگرسازی مربوط به بچههایی بود که رنج سنی پایینی داشتند و قرار نبود به جبهه بروند و بجنگند. اینها را در عقبه گردان نگه میداشتند تا 45 روز ماموریتشان تمام شود و بروند اما شرایط به گونهای پیش میآید که به منطقه میروند و اتفاقات دیگری رخ میدهد. الان روی فیلمنامه این سریال کار میکنم. برای گروه فیلم و سریال شبکه اول مصوب شده است.
– چند قسمت است؟
فعلا ده قسمت است. کار داستانی است. «الف ویژه» نیستیم و درجه «ب» هستیم. باید به این کار «الف ویژه» میدادند چون کار سنگینی است. کار من را با کار آپارتمانی یکی میبینند. به لحاظ برآورد یکی هستند. من تمام مطالب را دادم و الان فیلمنامه نویس روی این کار میکند. به لحاظ حقالزحمه همان چیزی را میدهند که به یک کار آپارتمانی میدهند.
– در این سریال چه وظیفهای دارید؟
کارگردان، طراح قصه و طراح فیلمنامه هستم.
– قبل از این، فیلم و سریال کارگردانی کردید؟
در فیلم و سریال خیر. در گروه فیلم و سریال تفنگ سرپر را تهیهکنندگی کردیم. در گروه کودک هم کارگردانی و هم تهیهکنندگی کردم و هم نوشتم. در گروه فیلم و سریال اولین کار من است. تهیهکننده آقای عزیز علیزاده از دوستان خودم است.
– فکر میکنید کار چه زمانی شروع شود؟
باید امسال کار را کلید بزنیم. پیشبینی مان این است که شاید بتوانیم در ایام مهر ماه شروع کنیم. امکان این که لوکیشن جنوب باشد هست. احتمال دارد به جنوب برویم و در منطقه نزدیک به ماجرا که شرق بصره و پائین شلمچه بود، کار را انجام دهیم.
– بازیگران انتخاب شده اند؟
خیر. عمده بازیگران به جز فرماندهی گروهان از میان نوجوانان باید انتخاب شوند. باید کشف کرد و قدری با آنها کار کرد.
– این کار را شما باید انجام دهید؟
خواست و نظرم این است که بازیگردان در کنار خود داشته باشیم چون تعداد این نوجوانان و نابازیگرها زیاد است. قطعا باید یک نفر به عنوان مسئول اینها باشد. یکی دو کاندیدا داریم ولی هنوز با اینها صحبت نشده است.
برای اطلاع و استفاده از سایر مطالب ما، به کانال تلگرام خانه مستند بپیوندید:
نظرات کاربران

مهلت ارسال طرح به خانه مستند تا 20 تیر تمدید شد
14 تیر 1401
درخشش مستند «مراد» در جشنواره امریکایی
11 تیر 1401
سرزمین آبها از شبکه مستند پخش میشود
11 تیر 1401خبرهای مشابه

مهلت ارسال طرح به خانه مستند تا 20 تیر تمدید شد
مهلت ارسال طرح مستند که از ۵ خرداد تا ۱۵ تیر اعلام شده بود، ۵ روز دیگر تمدید شد. مستندسازان می توانند تا ۲۰ تیر از طریق سامانه ارسال طرح سایت خانه مستند، طرح های خود را ارسال کنند....

درخشش مستند «مراد» در جشنواره امریکایی
مستند «مراد» برنده تندیس برنز پنجاه و پنجمین دوره جشنواره بین المللی «ورد فست» هیوستون آمریکا...

سرزمین آبها از شبکه مستند پخش میشود
مجموعه مستند ۶ قسمتی «سرزمین آبها» به تهیهکنندگی و کارگردانی مرتضی نصرالهی تولید جدید شبکه مستند سیماست که از شنبه ۱۱ تیر هر هفته پخش...

فیلم های راه یافته به پانزدهمین جشنواره فیلم تبریز اعلام شدند
به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از خبرگزاری فارس از تبریز، اسامی فیلمهای راه یافته به بخش مسابقه ی پانزدهمین جشنواره فیلم تبریز توسط دبیرخانه این جشنواره...

انتشار نسخه کامل مستند «بهشتی برای ملت»
همزمان با سالروز شهادت آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، نسخه کامل مستند «بهشتی برای ملت» در دسترس علاقهمندان قرار گرفت به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از گروه...

«انیمیشن ایرانی» به «اکران حقیقت» رسید
دور تازه نمایش مستندهای مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، (اکران حقیقت) از سه شنبه ۱۴ تیرماه شروع میشود. به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از...

«ماریان» به عنوان بخشی از باغستان قزوین امروز از بین رفته است/ مستندی پژوهشمحور درباره نابودی میراثی هزارساله
به گزارش سایت خانه مستند به نقل از تسنیم، مستند سینمایی «ماریان» به کارگردانی حامد کلجهای و تهیهکنندگی احمد شفیعی، نسخه سینمایی از مجموعه مستند میراث هزار ساله است...

معرفی هیات داوران بخش مستند سیزدهمین جشنواره فیلمهای ورزشی
به گزارش سایت خانه مستند و به نقل از روابط عمومی جشنواره، هیات داوران بخش مستند کوتاه و بلند سیزدهمین جشنواره بینالمللی فیلمهای ورزشی ایران معرفی شدند و بر...

«خاطرات موتورسیکلت» دور از دخالتهای نمایشی است/ ادای احترام به رزمنده فراموششده تاریخ
امیرحسین نوروزی کارگردان و تهیهکننده مستند خاطرات موتورسیکلت که از سهشنبه 31 خردادماه و همزمان با سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران بهصورت آنلاین و رایگان در سایت خانه مستند...